ایران سبز: پاسخ دفتر آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به یک سال تهمت و توهین

Wednesday, June 9, 2010

پاسخ دفتر آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به یک سال تهمت و توهین

دفتر آیت الله هاشمی رفسنجانی جوابیه‌ای را خطاب به روزنامه وطن امروز منتشر کرد



در این جوابیه آمده است: روزنامه وطن امروز، روز یكشنبه 9 خرداد ماه 1389 به بهانه انتشار نامه سال گذشته آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به مقام معظم رهبری، اقدام به انتشار مجدد نامه رئیس شورای سیاستگذاری خویش نمود



نامه‌ای كه نویسنده با علم به دروغ بودن محتویات و غیراخلاقی بودن ادبیات نوشته خویش از میزان تأثیر آن در تشویش اذهان عمومی آگاه است و با اندك انصاف روزنامه‌نگاری خواستار پاسخ برای تنویر افكار عمومی شده است.



اگرچه پاسخ‌گویی به نامه‌های این‌چنینی كه خالی از بدیهیات اخلاقی می‌باشد، نوعی گام نهادن به بیراهه است و به همین دلیل در چاپ اول، از كنار آن گذشتیم، اما بی‌پاسخ گذاشتن شبهات، باعث تسریع انحراف كنونی جامعه از اهداف انقلاب اسلامی و ظلمی مضاعف به آیندگان خواهد بود كه می‌خواهند بدانند در مقطع 30 ساله پس از انقلاب اسلامی بر كشورشان چه گذشته و می‌گذرد!



توضیح ضروری اینكه این پاسخ در كنار مخاطب خاص خویش، مخاطبان عام نیز دارد، به‌ویژه جوانان روشن‌ضمیر و پرسشگری كه بلوغ عقلی و سیاسی آنان، با فریادهای سهم‌خواهی و ادبیات قدرت‌طلبانه گروهی كه برای بقای خویش، زبرالحدیدهای امام راحل در مبارزه نفس‌گیر با رژیم پهلوی، یادگاران مردان و شهدای بزرگ انقلاب چون شهید بهشتی، شهید مطهری، آیت‌الله طالقانی، شهید رجایی، شهید همت، بیت شریف حضرت امام و مهمتر از همه تاریخ 30 ساله انقلاب اسلامی را متهم به انحراف از خط اصیل اسلام می‌دانند و با هدف زیر سؤال بردن اقدامات امام راحل و مقام معظم رهبری، امین‌ترین یاران آن دو بزرگوار را آماج تیر تهمت خویش قرار می‌دهند.



نویسنده متن سراسر تهمت و توهین كه كار كردن در شركت صنعتی پارس خودرو!! مقدمه مسئولیتش در سایت شریف نیوز سابق و روزنامه وطن امروز فعلی می‌باشد، متن خویش را با جمله به ظاهر زیبای «اخلاق، گمشده سیاست است» آغاز كرده تا اولاً تئوری شیطنت‌آمیز جدایی دین از سیاست را القا نماید و ثانیاً با انتساب لقب دروغگویی به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به عنوان بارزترین روحانی عرصه‌های تقنینی و اجرایی در تاریخ معاصر، تهمت‌ها و ادعاهای دین‌ستیزان و روحانی‌گریزان را به كمال برساند. همان كاری كه آن نامزد انتخاباتی در آن مناظره كذایی در حق سه روحانی دیگر این دو عرصه سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، یعنی حجج‌الاسلام خاتمی، ناطق نوری و كروبی انجام داده است.



نویسنده كه به مصداق آن ضرب‌المثل قدیمی، كم‌حافظه شده است، متن خویش را با دروغی بزرگتر آغاز كرده است كه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به خاطر اطلاع‌رسانی وطن امروز از روزنامه شكایت كرده است و این در حالی است كه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی از هیچ روزنامه‌ای و یا هیچ شخصی شكایت نكرده‌اند؟!!



بهانه چاپ مجدد این متن سراسر توهین و تهمت، انتشار نامه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به آیت‌الله خامنه‌ای در سایت شخصی است.



توجه به این نكته خالی از لطف نیست كه این روزها بعضی از مراكز خبری و رسانه‌ای به بازبینی و انتشار مجدد آن نامه پرداختند كه نمونه بارز آن اختصاص دو قسمت از مطالب مسلسل با عنوان «مطالبات غیرقانونی» توسط روزنامه كیهان است كه به نقش آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در انتخابات و نامه ایشان به آیت‌الله خامنه‌ای پرداخته است.



چه شده است كه انتشار نامه از سوی كیهان افشاگری فتنه و سران فتنه!!! تلقی می‌شود، اما اگر همین نامه از سوی سایت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی منتشر شود، دمیدن بر آتش فتنه تلقی می‌گردد؟!



نویسنده نامه، دفاع آیت‌الله هاشمی رفسنجانی از دستاوردهای 30 ساله انقلاب در نامه به آیت‌الله خامنه‌ای را یك بدعت غیراخلاقی در مخالفت با رهبری معظم انقلاب می‌داند و با توجه به سوابق رسانه‌ای خویش فراموش كرده‌اند كه آن بدعت غیراخلاقی، غیرانسانی و غیراسلامی در مناظره تلویزیونی پایه‌ریزی شده است و اینك توسط پاره‌ای از رسانه‌های وابسته به یك جریان خاص ادامه دارد.



جای تعجب است كه جمله معروف رهبری معظم انقلاب در 14 خرداد 1388 در حرم امام را كه فرمودند: «صحیح و موردپسند نیست كه یك نامزد در نطق‌های تلویزیونی برای اثبات خود به نفی دیگران متوسل شود» را یا نشنیدند و یا نمی‌خواستند بشنوند و رئیس جمهور را ولایی‌ترین رئیس جمهور تاریخ ایران می‌دانند و سپس ابراز مطالب خلاف در مناظره تلویزیونی را حق ایشان برای جبران عدم حمایت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی از دولت می‌شناسند.



به فرض محال كه حمایت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی از آقای موسوی در انتخابات مسجل شده بود، آیا به گناه حمایت یك شخص از یك نامزد، باید هر دروغی را كه به ذهن می‌آید، علیه آن شخص و خانواده ایشان در تلویزیون گفت؟!



گذشته از همه این مسائل، وقتی شخص آیت‌الله خامنه‌ای در ملاقات حضوری با آیت‌الله هاشمی رفسنجانی می‌فرمایند درباره اصل و محتوای نامه هیچ ملاحظه‌ای ندارند و یك بار به صورت خصوصی و یك بار در نماز جمعه هم به خلاف‌گویی‌های آن نامزد پاسخ می‌دهند، چگونه عده‌ای زیر لوای دروغین حمایت از رهبری، ملاحظه‌تراشی می‌كنند؟!



چگونه است كه سخنان آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در مقام امام جمعه منصوب مقام ولایت در خصوص لزوم سلامت انتخابات، حمایت از یك نامزد تلقی می‌شود؟ مگر قبل از انتخابات اسب‌های همت زین شده بود كه چه كسی انتخاب شود؟!



سابقه تذكرات آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در خصوص سلامت انتخابات، محدود به دیروز و امروز نیست، از همان ماههای نخستین پس از انقلاب اسلامی كه به حكم مستقیم امام راحل به عنوان سرپرست وزارت كشور برای برگزاری انتخابات شدند، وقتی با سخنان دلسوزانه!!! یكی از مسئولین وقت وزارت كشور مواجه شد كه بفرمایید انقلاب به چه كسانی نیاز دارد تا نامشان را از صندوق آرای مردم بیرون بیاوریم!!، عتاب آلود آن كلام دلنشین امام را تكرار كرده‌اند كه «میزان رأی مردم است»



این چه شیوه ناشیانه در سیاست است كه 12 سال پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 76 اولاً وقیحانه خود را همه‌كاره انقلاب می‌دانید و ثانیاً وقیحانه‌تر می‌گویید اگر سخنان هاشمی رفسنجانی مبنی بر برخورد با تقلب در انتخابات نبود، خاتمی رئیس جمهور نمی‌شد؟!! آیا غیر از این است كه اعتراف می‌كنید از همان سال به دنبال شكل‌دهی نطفه حرام تقلب انتخاباتی در رحم جامعه بودید؟!! آیا حضور 106 درصدی همه مردم یكی از استان‌های غربی كشور در همان انتخابات كافی نیست كه به عنوان منادیان دروغین مردم‌سالاری دینی اسلامی خجالت بكشید؟!



چرا نمی‌گویید دور جدید اظهار نگرانی‌های آیت‌الله هاشمی رفسنجانی از عدم توجه به رأی مردم و سلامت انتخابات از زمانی شروع شده است كه بعضی از شخصیت‌های مؤثر دست‌اندركار انتخابات صراحتاً اعلام می‌كردند كه رأی مردم در حكومت اسلامی تشریفاتی و زینتی است؟!



چرا وقتی می‌خواهید تسلسل تاریخ برگزاری انتخابات را طی سال‌های اخیر بگویید و براساس دیدگاههای خویش تحلیل كنید، هنگامی كه به انتخابات مجلس خبرگان در سال 1386 می‌رسید، سكوت می‌كنید؟! چرا وقتی از نتایج خیره‌كننده آن انتخابات و فاصله رأی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی با نفر دوم پرسیده می‌شود، حضور ناظران بی‌شمار ایشان در همه صندوق‌های حوزه انتخابیه استان تهران را دلیل می‌آورید؟ آیا این دلیل در قرینه خویش پاسخی غیر از این دارد كه اگر ناظران آیت‌الله هاشمی رفسنجانی هنگام شمارش آرا نبودند، نتیجه انتخابات غیر از این بود؟



مگر نمی‌دانید در همان انتخابات وقتی مقام معظم رهبری حضور آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در انتخابات خبرگان را «متعین» می‌خوانند، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی هم نام‌نویسی خویش را مشروط به عدم دخالت نهادهای غیرمسئول در انتخابات می‌كنند و مقام معظم رهبری هم می‌فرمایند: «این شرایط را فراهم می‌كنم»؟!



چرا وقتی بحث انتخابات مجلس ششم می‌شود، فقط و فقط به خاطر عقده‌های قدیمی و كینه‌های شخصی با لباس اصول‌گرایان، مروج اندیشه‌های آن مبلغ سكولاریسم می‌شوید؟ چرا فكر نمی‌كنید كه مقدمه انقلاب‌ستیزی و اسلام‌ستیزی نویسنده كتاب كذایی عالی جناب سرخ‌پوش هم مثل بعضی از شماها هاشمی‌ستیزی بوده است؟!



چرا در بیان نتایج انتخابات مجلس ششم در سال 1378 نعل وارونه می‌زنید؟ مگر نمی‌دانید با شمارش مجدد تنها 20 درصد صندوق‌های حوزه انتخابیه تهران، كه توسط شورای نگهبان انجام می‌گرفت، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی از رتبه سی‌ام به نوزدهم رسید؟ مگر نمی‌دانید وقتی آن آبروریزی داشت اساس انتخابات را زیر سؤال می‌برد، رهبر معظم انقلاب دستور توقف بازشماری را صادر فرمودند؟



در فرازی دیگر از نامه به جفاهای اصلاح‌طلبان در حق آیت‌الله هاشمی رفسنجانی اشاره شده و آمده است كه آن موقع «همین بسیجی‌ها و امت حزب‌الله بودند كه به میدان دفاع از جناب‌عالی آمدند.»



اولاً جفای در حق آیت‌الله هاشمی رفسنجانی معطوف به عملكرد افراطیون دیروز اصلاح‌طلبی و افراطیون امروز اصول‌گرایی نیست. اگر اسناد به اصطلاح تاریخی ساواك در قبل از پیروزی انقلاب را ورق می‌زدید، می‌خواندید كه شیخ اكبر هاشمی 40 میلیون تومان به خرابكاران اجتماعی پیرو امام خمینی(ره) كمك كرده است. اگر تورق آن اوراق را در شأن روحیه دین‌مداری خویش نمی‌دانید، تاریخ دو سه سال اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی را بخوانید كه تهمت‌ها و توهین‌های امروز روزنامه وطن امروز، تكرار مطالب روزنامه «انقلاب اسلامی» دیروز است كه توسط بنی صدر مدیریت و منتشر می‌شد.



ثانیاً تفاوت آنها با شما در هتك حرمت شخصیت‌های مؤثر انقلاب اسلامی چون شهید هاشمی‌نژاد، شهید بهشتی، شهید مفتح، شهید مطهری، شهید رجایی، شهید باهنر، آیت‌الله خامنه‌ای و آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، در نوع عملیات ترور فیزیكی و شخصیتی است.



تفاوت دیگر این است كه اگر آن روز، گروهی هاشمی‌ستیزی را نردبانی برای روحانی‌ستیزی و اسلام‌ستیزی خویش قرار می‌دادند، فوراً با نهیب «این تذهبون» امام مواجه می‌شدند و امروز سكوت مصلحت‌آمیز رهبری معظم انقلاب كه در نامه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به آن اشاره شده، كار را به جایی رسانده كه یك نامزد به خود اجازه می‌دهد جلوی 50 میلیون بیننده تلویزیونی دروغ و تهمت بزند و روزنامه‌های همسو قسم یاد كنند كه با بهانه و بی‌بهانه هاشمی‌ستیزی را تیترهای اول و دوم هر روز خویش كنند.



ثالثاً، امت حزب‌الله و بسیجی‌های واقعی دیروز كه با قانون سهمیه حضور رزمندگان در دانشگاهها، محققان و استادان دانشجویان امروز هستند و با اعتراف نماینده ولی فقیه در دانشگاهها 70 درصد با افراطیونی چون شما نیستند، خون دل می‌خورند و وقتی می‌بینند به بهانه‌های سیاسی، فرمانده شهدا، بسیجیان، سپاهیان و ارتشیان در 8 سال دفاع مقدس آماج تهمت‌ها قرار می‌گیرد و به قول خویش در آن نامه صبوری پیشه می‌كند، بر مظلومیت شهدا و فرمانده‌شان اشك می‌ریزند. مشكل اینجاست كه اول بسیجیان قدیم را خانه‌نشین كردید و سپس لباس آنان را پوشیدید و به فرمانده‌شان می‌تازید. حكایتی كه یادآور آن واقعه‌ای است كه شخصی به آیت‌الله العظمی بروجردی عرض كرد كه یك روحانی را در حال دزدی گرفتند و حضرتش برآشفت و گفت: نگویید یك روحانی دزدی می‌كرد، بگویید دزدی لباس روحانیت پوشیده بود.



رابعاً، گیریم كه گروه اندك شما همان گروه كثیر مردمی حامیان آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در توطئه‌های تجزیه‌طلبی و شورش‌های كور و بعدها در غائله 14 اسفند 1360 و بعدها در غائله اسفندماه 1378 است، چه شده است كه كفاره آن حمایت‌ها را، تهمت‌های امروز قرار داده‌اید و عمق گناهی كه برای آن حمایت‌ها احساس می‌كنید، چقدر است كه تهمت را با توهین آمیخته‌اید، كلاه انصاف از سر گرفته‌اید و لباس بی‌تقوایی به تن كرده‌اید؟



دور از شأن شما در ادعای اصول‌گرایی و سیاستمداری است كه در نقادی‌ها این‌گونه ناشیانه قلم روزنامه‌نگاری به دست گیرید و در یك متن به اصطلاح نامه دچار تضاد‌های آن‌چنانی شوید!!!



از یك طرف شكست آقای ناطق نوری در انتخابات 76 را نتیجه به تنگ آمدن مردم از سیاست‌های دولت سازندگی می‌دانید و از طرف دیگر به میدان آمدن فرزندان آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و حزب كارگزاران را عامل پیروزی آقای خاتمی در همان انتخابات می‌دانید!!



از یك طرف پیش‌بینی‌های اظهر من الشمس نارضایتی مردم از سوی رئیس عالی‌ترین مجمع مشورتی مقام معظم رهبری به ایشان را القای تقلب در انتخابات می‌دانید و از طرف دیگر جمله معروف آن نماینده مجلس را كه می‌گفت: «باشید تا رأی 24 میلیونی آقای احمدی‌نژاد را در فردای انتخابات ببینید» حاصل درایت و دوراندیشی می‌دانید؟!!



از یك طرف قانون وضع می‌كنید كه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی می‌بایست برای افزایش «مشاركت حداقلی» در قبال سیل تهمت‌ها و توهین‌ها و دروغ‌ها تا پس از انتخابات ریاست جمهوری سكوت اختیار می‌كرد و از طرف دیگر حكم شرعی می‌دهید كه آن نامزد انتخابات برای افزایش «مشاركت حداكثری» دروغ‌های مناظره را در سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های انتخاباتی تكرار كند!!!



از یك طرف می‌گویید «ما نمی‌گوییم نامه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی با نیت تقویت اردوكشی خیابانی نوشته شده و از طرف دیگر در چند سطر پایین‌تر می‌گویند «نامه هاشمی برای پشتیبانی از آشوبگران نوشته شده بود.»



از یك طرف ابراز نگرانی می‌كنید كه فلان تئوریسین اجتماعی كه به غرب گریخته، در نوشته‌های خویش اختلاف مسئولان عالی‌رتبه نظام را القا می‌كند و از طرف دیگر برای فراگیری این القای شیطانی از هیچ روزنی دریغ نمی‌كنید؟!



این بی‌انصافی‌ها نتیجه كدام نوع نگاه به مسئولان جمهوری اسلامی است؟ چرا برای جبران ضعف عملكرد خویش در اقتصاد و فرهنگ، راه چاره را دشمن‌تراشی از میان انقلابیون سابق می‌دانید؟ اگر آیت‌الله هاشمی رفسنجانی سكوت اختیار می‌كنند، برآشفته می‌شوید و وقتی لب به سخن می‌گشاید كه اساس اسلام با رأی مردم بود و خواهد بود، آشفته‌تر می‌شوید؟!



نویسنده نامه كه گویا نمایندگی همكاران رسانه‌ای خویش در یك جناح خاص را در نگارش این نامه به دوش می‌كشد، در هر جای نامه كه فرصتی دست داد، مظلوم‌نمایی كرده و از شكایت سخن گفت؟!!



شكایتی كه هرگز و هیچ‌گاه شخص آیت‌الله هاشمی رفسنجانی از رسانه یا فردی نكرده است؟!!



امید آنكه این مرقومه كوتاه، پاسخ به همه تهمت‌ها و توهین‌هایی باشد كه از یك سال گذشته و همزمان با مناظره تلویزیونی شب 13 خرداد كلید خورد و هنوز هم ادامه دارد، هرچند می‌دانیم هدف نویسندگانی از این دست شفاف‌سازی و اطلاع‌رسانی نیست، وگرنه با كمترین تأمل در سخنرانی‌های دو همسنگر دیرین یعنی آیت‌الله خامنه‌ای و آیت‌الله هاشمی رفسنجانی پی خواهند برد كه القای اختلاف آن دو بزرگوار یك «توهم» بیش نیست

شاید یكی از گناهان نابخشودنی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی از دیدگاه مدعیان دروغین پیرو خط امام و رهبری كه این‌گونه هتاكانه به ایشان می‌تازند، عنایت ویژه امام به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی باشد كه «وجود ایشان را برای انقلاب مفید می‌دانستند.»



و چه زیبا و دقیق آن عبد صالح در 28 سال قبل پیش‌بینی فرمودند: «... احتمال قوی می‌دهم كه بعد از من برای انتقام‌جویی از من به بعضی از نزدیكان و دوستانم تهمت‌های ناروا بزنند و به آتشی كه باید مرا بسوزانند، آنان را بسوزانند...» (صحیفه نور، جلد 17، ص‌90)



برای حسن ختام توجه كسانی كه خود را در خط امام می‌دانند و هتاكانه به حضرت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی می‌تازند، به خاطره‌ای از آیت‌الله حائری شیرازی جلب می‌نماییم كه روزنامه دولتی ایران در تاریخ 12/3/1389 نقل و منتشر كرده است: «حضرت آیت‌الله‌ العظمی خامنه‌ای در دوران ریاست جمهوری به من فرموده بودند هر زمان آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به مسافرت می‌رفت، امام(ره) گوسفندی را برای سلامتی ایشان قربانی می‌كردند و زمانی كه ایشان از سفر بازمی‌گشت نیز امام(ره)گوسفند دیگری را به شكرانه سلامتی‌اش قربانی می‌كردند و برای ایشان اهمیت ویژه‌ای قائل بودند و معتقد بودند كه وجود آیت‌الله هاشمی رفسنجانی برای انقلاب لازم است.»



امید آنكه در بیان تاریخ و خاطرات دوران مبارزه و پیروزی، حبّ و بغض‌ها مانع بیان حقیقت‌ها نشود و بیان واقعیت‌ها متقدم بر همه دروغ‌ها باشد كه این بهترین كار برای رسانه و ارباب رسانه‌هاست.



والسلام علی من اتبع الهدی

No comments: