Sunday, February 28, 2010
حکم 15 سال حبس تعزیزی برای علی کانطوری فعال سیاسی طیف چپ
حکم 15 سال حبس تعزیزی برای علی کانطوری فعال سیاسی طیف چپ
علی کانطوری، فعال سیاسی طیف چپ به 15 سال حبس تعزیری محکوم شد
این حکم از سوی شعبه 104 دادسرای عمومی سنندج برای علی کانطوری صادر شده است.
کانطوری دیماه سال 86، نزدیک محل سکونتش در قزوین بازداشت و به بند 209 اوین و سپس زندان غرلحصار منتقل شد. او پس از تحمل پنج ماه بازداشت، خردادماه سال 87 با قرار وثیغه 150 میلیون تومانی از زندان آزاد شد
او ابتدا در دادگاه انقلاب سنندج به 32 ماه حبس به اتهام تبلیغ و تبانی و اقدام علیه امنیت ملی و.. محکوم شد
وی در دادگاه رسیدگی به دیگر اتهامتش، به 15 سال حبس تعزیزی محکوم شد که این حکم چهارم اسفندماه به وکیل کانطوری ابلاغ شده است
این حکم در حالی صادر میشود که کانطوری تمام اتهامات وارده را در دادگاه رد کرده است و به گفته وکیل مدافع وی هیچ دلیلی دال بر اثبات مجرمیت کانطوری وجود ندارد
وکیل این فعال سیاسی بیست روز فرصت دارد تا نسبت به حکم صادره اعتراض کرده و درخواست تجدیدنظر بدهد
گفتنی است، قاضی پرونده علی کانطوری در مراحل ابتدایی رسیدگی به آن، قاضی صلواتی در شعبه 15 دادگاه انقلاب تهران بوده که پرونده را به دادسرای سنندج فرستاد
Saturday, February 27, 2010
در چهارمین بازداشت امیر شیبانی هم خبری از تفهیم اتهام نیست
امير شيبانی در هفت ماه گذشته بارها به نهادهای امنيتی مشهد احضار و بازجويی شده است و ماموران امنيتی و انتظامی مشهد بارها به منزل پدری وی مراجعه کردهاند
به گفتهی خانواده اين فعال دانشجويی شهر مشهد، وی بارها در بازداشتگاههای کوی پليس، اطلاعات ناجا و اطلاعات سپاه مشهد مورد ضرب و شتم شديد قرار گرفته است
در خصوص وضعیت مبهم او با مهدی رحیمی، یکی از دوستان نزدیک امیر شیبانی گفتوگو کردهام
آقای رحیمی، امیر شیبانی برای چهارمین بار دستگیر شده است و در حالی که یک ماه از دستگیری او میگذرد، هنوز وضعیت روشنی ندارد و تفهیم اتهام هم نشده است. شما به عنوان یکی از دوستان نزدیک ایشان و فعال دانشجویی، میتوانید اطلاعات بیشتری در مورد او به ما بدهید؟
آقای امیر شیبانی از فعالین ستاد دانشجویی آقای میرحسین موسوی در شهر مشهد بودند. ایشان در جریان اعتراضات مردم مشهد به نتایج انتخابات، چندین بار بازداشت شدند
آخرین مورد بازداشت ایشان هفتم بهمن ماه بوده که علت آن هنوز روشن نیست. حتی مکان بازداشت او هم تا ۲۸ بهمن که در تماسی با خانواده، اعلام کرده بود به زندان وکیلآباد منتقل شده، مشخص نبود.
عمده فعالیتهای آقای شیبانی در حوزهی انتخابات بود. ایشان دانشجو هستند و در برخی فعالیتهای دانشجویی نیز حاضر بودند.
به هرحال اتهام و علت بازداشت ایشان مشخص نیست. به خصوص که در بازداشت آخر، ایشان نه در تجمعی شرکت کرده بود و نه فعالیتی داشت. صرفاً به دادگاه احضار شده بود و بعد از مراجعه، به مکان نامعلومی منتقل شد.
مادر آقای شیبانی چند روز پیش با ایشان در زندان وکیلآباد ملاقات داشت. آقای شیبانی در این ملاقات گفته بود که محل بازداشت خود را نمیشناخته و احتمالا در بازداشتگاهی خارج از مشهد نگاهداری میشده است.
آقای شیبانی برای چهارمین بار دستگیر شده است. آیا در بازداشتهای قبلی ایشان تفهیم اتهام شده بود؟ یا پروندهی مفتوحی را با حق وکیل در دادگاه دارد یا خیر؟
آقای شیبانی بار اول در مراسم چهلم، شهدای ۳۰ خرداد بازداشت و روز بعد آزاد شدند. دومین بازداشت ایشان چند روز پیش از روز قدس و هنگام پخش بیانیهای برای دعوت مردم به راهپیمایی این روز صورت گرفت که حدود ۱۰ روز در زندان بود و بعد از عید فطر آزاد شد.
در حالی که آن راهپیمایی یک راهپیمایی قانونی بود و همهی گروهها مردم را به شرکت در آن دعوت میکردند و به این لحاظ این اتهام به ایشان وارد نیست که مردم را به تجمعی غیرقانونی دعوت کرده باشد.
آقای شیبانی بار سوم در روز ۱۸ آذر و دو روز بعد از شرکت ایشان در مراسم تریبون آزاد دانشجویی که به مناسبت روز دانشجو در دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شده بود، بازداشت شد.
با توجه به این که این مراسم از سوی یک تشکل رسمی دانشجویی و با مجوز برگزار شده بود و همچنین فراخوانها و بیانیههای رسمیای برای شرکت در این مراسم در دانشگاه پخش شده بود، این بازداشت ایشان هم سؤال برانگیز است
بازداشت چهارم هم همانطور که اشاره کردم، روز هفتم بهمن و در پی احضار و مراجعهی ایشان به دادگاه صورت گرفت. در ارتباط با اولین دستگیری، ایشان دادگاهی شده بود و به ۵۰۰هزار تومان جریمه بدل از حبس محکوم شد. در ارتباط با روز دانشجو نیز چهارشنبه و پنجشنبهی هفتهی پیش دادگاه ایشان برگزار شد، اما هنوز حکمی صادر نشده است
اخبار رسیده از مشهد حاکی از دستگیری گستردهی شهروندان مشهدی بعد از مراسم ۲۲ بهمن بود. ظاهرا تعدادی از این افراد آزاد، اما بخش دیگری هنوز در زندان هستند و برخی از آنان هنوز تفهیم اتهام هم نشدهاند. چه اطلاعاتی از این دستگیرشدگان در دست هست؟
عمدهی دستگیرشدگان مشهد در مراسم ۲۲ بهمن، از مردم عادی شهر بودهاند. معمولا پیش از چنین مناسبتهایی، فعالین شناخته شدهی شهر مشهد به دادگاه احضار و یا تهدید میشوند یا آنها را در روز مراسم در بازداشت نگاه میدارند. لذا فعالین شناخته شده در میان بازداشتیهایهای روز ۲۲ بهمن نبودند.
تا آنجایی که اطلاع داریم و شاهدان عینی گزارش کردهاند، حدود ۱۰۰ نفر در آن روز بازداشت شدهاند. تعدادی از این افرادهنوز در بازداشت به سر میبرند، خانوادههای آنان در مقابل کوی پلیس مشهد، پیگیر وضعیت بستگان خود هستند. اما تعداد این افراد و اسامی آنان هنوز مشخص نشده است.
به نظر میرسد که تشکلهای دانشجویی در مشهد در محاق و فشار جدی قرار دارند و کوچکترین حرکت و تجمعی در دانشگاههای مشهد با برخوردهای شدید مواجه شده است. آیا واقعا تمام فعالین دانشجویی مشهد شناسایی شده و از شرکت و حضور جدی آنان در چنین تجمعاتی جلوگیری میشود؟
اعتراضات در سطح دانشگاهها که خیلی وسیع بوده است و تقریباً تمام دانشگاههای مشهد بعد از انتخابات، حداقل یک بار برنامههای اعتراضی داشتهاند. اما در مواردی که تجمع و راهپیمایی در سطح شهر است، فعالین شناخته شده یا با تهدید روبرو میشوند و یا خودشان با توجه به این که به محض حضور دستگیر میشوند، ترجیح میدهند شرکت نکنند
دانشگاهها هم همانطور که اخبار آن منتشر شده است، خصوصاً دانشگاه فردوسی و دانشگاه آزاد چندین تجمع گسترده و چند هزار نفره برگزار کردهاند
در یک مورد دانشجوی پیام نور مشهد، هنگام حضور آقای رسایی اعتراضاتی به ایشان و مواضعشان در حمایت از دولت احمدینژاد داشتند. دانشگاه خیام و سجاد مشهد هم در اعتراض به وقایع دانشگاه آزاد و حملهی انصار به این دانشگاه، اعتراضاتی برگزار کردند.
این مراسمها و تجمعات اعتراضی معمولا با بازداشتهای گسترده همراه بوده است. همچنین طی هفت ماه اخیر تقریبا در تمام دانشگاههای مشهد احکام گستردهی محرومیت از تحصیل، اخراج، تعلیق، محرومیت از خوابگاه و… برای دانشجویان صادر شده است
عکس/میرحسین موسوی در مراسم یادبود شهدای باکری
مراسم یاد بود شهدای باکری به رسم هر ساله در منزل شهید حمید باکری پنج شنبه شب بعد از نماز مغرب و عشا برگزار شد.به گزارش خبرنگار کلمه میر حسین موسوی نخست وزیر دوران جنگ و دکتر زهرا رهنورد به دعوت خانواده این شهدای بزرگوار در مراسم یادبود شهدای باکری شرکت کردند.این مراسم با استقبال گسترده مردمی و حضور برخی چهره های سیاسی و مذهبی مواجه شد
اعلام مواضع مهندس مير حسين موسوي در مصاحبه با سايت کلمه
*سه هفته از راهپیمایی ۲۲ بهمن می گذرد و حرف و حدیث زیادی در مورد این راهپیمایی گفته شده است.نظر شما درباره این راهپیمایی چه هست؟
- مراسم ۲۲ بهمن اولین بار نیست که در کشور ما برگزار می شود. این مراسم دنباله راهپیمایی های میلیونی سال ۵۷ به مناسبت های مختلف از جمله تاسوعا، عاشورا و اربعین است. هر ساله کسانی که به انقلاب علاقه دارند در این مراسم شرکت می کنند و معمولا در بسیج مردم برای راهپیمایی، نهادهای سنتی مثل مساجد و هیئت ها نقش بزرگی دارند. معمولا این مراسم در هر سال متأثر از اتفاقات مهم آن سال و فضای سیاسی کشور است و امسال این مراسم تحت تأثیر انتخابات دهم و اتفاقات بعد از آن بود و دولت با هزینه گزاف و بسیج اتوبوس ها و قطارها از سراسر کشور و شکل های خاص اداری سعی کرد اثرات حضور جنبش سبز را در آن خنثی کند
* راهپیمایی امسال با سال های قبل چه تفاوت هایی داشت؟
- تفاوت ها متأثر از مسائل بعد از انتخابات بود. امسال با توجه به شکل گیری جنبش اجتماعی – سیاسی عظیم سبز، این راهپیمایی به شدت تحت تأثیر نحوه حضور این جنبش در راهپیمایی بود. درهیچ سالی این همه نیروی نظامی و انتظامی و امنیتی به خیابان ها آورده نمی شد. برخوردهای خشن و وحشیانه ای که مخصوصا در میدان صادقیه و بعضی نقاط دیگر دیده شد در سال های قبل نبود. در سال های قبل مردم با هر شکل و قیافه و شعاری که می خواستند در راهپیمایی شرکت می کردند ولی امسال مأموران خشن، حتی طاقت دیدن یک لباس سبز بر تن راهپیمایان جوان و یا حتی یک تسبیح سبز در دست یک روحانی را نداشتند. گمان نمی کنم اثر این برخوردها به سادگی از خاطره مردم برود.
* فکر می کنید حجم مردمی که به جنبش سبز علاقه دارند در این راهپیمایی چقدر بود؟
- آمار دقیقی نمی توان ارایه کرد ولی از طریق قراینی می شود فهمید. یکی از این قراین، وزن جمعیتی راهپیمایی خودجوش ۲۵ خرداد و مقایسه آن با ۲۲ بهمن است و قرینه دیگر فضای خالی میدان آزادی به هنگام سخنرانی و مقایسه آن با سال های پرجمعیت راهپیمایی است. هنوز جوابی برای خالی بودن میدان و این که چرا دوربین ها فقط نقاط محدود نزدیک به جایگاه را رصد می کرده داده نشده است. اینکه مردم مراقب چمن و محیط زیست بوده اند، مخصوصا برای کسانی که سال های قبل حضور مردم در میدان را مشاهده کرده اند، مضحک است. اگر برای نطام تخمین وزن جمعیتی جنبش سبز اهمیت داشت، جلوی ابراز هویت جمعیت های سبز را نمی گرفت. ولی وحشت از آشکار شدن این هویت و دامنه آن، این فرصت تاریخی را گرفت. این امر بیش از جنبش راه سبز، برای حاکمیت مضر بود. روشن است که پنهان نگه داشتن واقعیت، منجر به حذف آن نمی شود و در این مورد بنده یقین دارم که با این برخورد گسترده، این هویت عمیق تر و گسترده تر خواهد شد. ولی بنده و جناب آقای کروبی در مشورتی که داشتیم فکر کردیم پیشنهادی که قبلا داده ایم را تکرار کنیم و آن اینکه اجازه داده شود جنبش راه سبز با توجه به اصل ۲۷ قانون اساسی، برای یک راهپیمایی مردم را دعوت کنند. نحوه استقبال می تواند به حرف و حدیث ها پایان دهد. ما اعتقاد داریم که اگر دعوت جنبش سبز و تشکل های اصلاح طلب و مراجع عظام و دیگر شخصیت های نظام نمی بود، امسال ما یک راهپیمایی بی رمقی داشتیم که اکثریت آن را نیروهای نظامی و انتظامی که از سراسر کشور جمع شده بودن تشکیل می داد، یعنی مسیرهای راهپیمایی وضعیتی می داشتند که میدان آزادی به هنگام سخنرانی داشت
*گفته می شود تطمیع و تهدید در این راهپیمایی نقش داشته و عده ای به دلیل مسائل مادی در این راهپیمایی شرکت کردند
- اصطلاح راهپیمایی مهندسی شده را بیشتر می پسندم. بنده با توهین به کسانی که موافق شعارهای جنبش سبز نیستند مخالفم. قرار نیست و قرار نبود که همه با ما هم رأی باشند و اگر کسی با ما هم رأی نیست انسان بدی شمرده شود. همه هموطنان ما هستند. منهای یک عده قمه کش و آدمکش، همه خواهران و برادران ما هستند. حتی نیروهای نظامی و انتظامی برادران ما هستند و می دانیم که مجبور به اعمال خشونت می شوند. البته هزینه های گزاف و استفاده از اهرم های استخدامی و امکانات دولتی برای جمع کردن جمعیت محکوم است. بنده یادم می آید که برای آن که دستگاه دفاعی در زمان جنگ کامیون هایی را برای جبهه در اختیار بگیرد با چه موانع شرعی و اجرایی روبرو بود و حتی در شرایط بسیار بحرانی جنگ، توسط حضرت امام اجازه داده شد از کامیون های شخصی به شرطی استفاده شود که دولت رسما هزینه ها و خسارت های وارده را تقبل کند، که کرد. ولی برای این راهپیمایی، تقریبا بیشترین اتوبوس ها و حتی قطارها برای جمع آوری جمعیت و نیروهای نظامی و انتظامی در اختیار قرار گرفته شده بود. اینگونه مهندسی اجتماعات نه تنها افتخاری ندارد، بلکه شبیه همان ذهنیت استبدادی و رویه های پیش از انقلاب است. در زمان پهلوی ها هم اگر کارمندی در تجمعات مورد نظر آنها شرکت نمی کرد، دچار مشکل می شد. افتخار نظام ما در سال ۵۷ و بعد از آن این بوده که مردم بطور خودجوش در این نوع مراسم شرکت می کردند و افتخار واقعی به شرکت خودجوش مردم در راهپیمایی ۲۵ خرداد و مراسم های بعد از آن است و نه راهپیمایی های مهندسی شده و یا احیانا اجباری با این همه هزینه و فضای امنیتی و ارعاب
*آیا بین شما و آقایان کروبی و خاتمی مشورتی برای موضع گیری ها و تصمیمات صورت می گیرد؟
- ارتباط با این بزرگواران همیشه وجود دارد. با دستگیری های وسیعی که صورت گرفته، ضرورت این ارتباط مستقیم امروز بیشتر است و بنده خدا را شکر می کنم که هماهنگی خیلی خوبی در این زمینه وجود دارد. البته به نفع کشور بود که بجای سیاست های سرکوب و پرکردن زندان ها، سیاست حمایت از ایجاد یک تشکیلات نیرومند از کسانی که سیاست های ویرانگر موجود را قبول ندارند در چهارچوب نظام وجود داشت و به نظر بنده تنها راه عدم انتقال مدیریت جریان های سیاسی و اجتماعی به خارج از کشور همین است. ولی با انحراف شدید صدا و سیما و یکطرفه شدن آن و بسته شدن روزنامه های کشور و زندانی شدن ده ها روزنامه نگار، به نظر می آید که ایجاد تشکیلاتی که بتواند چهره های مؤثر را دور هم گردآورد تا به صورت آشکار و در چهرچوب قانون اساسی کار را به پیش ببرند فعلا منتفی است و هنوز به اعتقاد اینجانب راهبرد «هر شهروند، یک رسانه» و همچنین گسترش فعالیت های شبکه اجتماعی در جهت گسترش آگاهی های سیاسی و اجتماعی، یک ضرورت است و جایگزینی برای آن وجود ندارد. البته این وضع دشوار در کنار ضررهایی که دارد، منافعی هم داشته است و آن اتکا همه علاقمندان به جنبش سبز به خود و شبکه های بیشمار اجتماعی درجامعه است. در این میان، استفاده از فضای مجازی معجزه کرده است و به صورت یک ساختار کاملا قابل اتکا، افراد و شبکه ها را در اتصال و تعامل باهم قرار داده است. شییه بازارهای سنتی که که تعداد زیادی مغازه، حجره، تیمچه، مسجد، قهوه خانه و غیره را به هم متصل می کند و علیرغم تنوع آدم ها و حجره ها، مفهوم بازار یک ساختار به هم پیوسته از واحدها را تداعی می کند. جالب است در یک راسته بازار، می تواند اختلاف عقیده و سلایق و سرمایه وجود داشته باشد، ولی این تنوع، وحدت مفهومی و وحدت عملی بازار را بهم نمی زند، بلکه جزو نقاط قوت آن است
* تحرکات خیابانی همواره با خشونت شدید روبرو شده است. نمونه آن را در راهپیمایی ۲۲ بهمن در میدان صادقیه دیدیم. آیا راه حل های دیگری برای پیگیری اهداف قانونی جنبش راه سبز وجود دارد؟
- این سؤالی است که خیلی مطرح می شود. در جواب باید گفت که جنبش سبز نباید اهداف خود را فراموش کند، همانطور که نباید دچار روزمره گی و انفعال بشود و استراتژی خود را از یاد ببرد. هدف جنبش سبز از همان اول، اصلاح در چهارچوب اصولی روشن بود. نقطه اتصال را همگی رنگ سبز گرفتیم. هدف حداقلی و مطمئن که می توانست اجماع گسترده ای ایجاد کند، تحقق اجرای بدون تنازل قانون اساسی بود. البته افرادی و یا حرکت هایی در این بین پیدا شدند که خواستند از این خط بگذرند و یا به اصطلاح خط شکنی کنند، ولی جنبش راه سبز هیچگاه از اجرای بدون تنازل قانون اساسی منحرف نشده است و انشاء الله تا انتها هم همین راه را خواهد رفت. بنده بارها درباره اهمیت پایبندی راه سبز این نقطه کلیدی صحبت کرده ام و به عنوان یک فرد همراه، حراست از آن را مورد تأکید قرار داده ام. صحنه خیابان ها و آنچه در آن گذشته را باید یکی از راه هایی بشماریم که جنبش سبز تلاش کرده است اهداف و نیات خود را به گوش همه ملت و جهانیان برساند. ولی استفاده از خیابان ها، تنها راه نبوده است. ده ها میلیون ایرانی که در این کشور با سانسور، جلوگیری از آزادی ها و اقدامات سرکوبگرانه، سیاست خارجی دمدمی و ماجراجویانه، سیاست های ویرانگر اقتصادی، رواج فساد و دروغ معترض هستند، خواهان تغییراتی هستند که به آنها مجال می دهد با حاکمیت بر سرنوشت خود، این سرنوشت تحمیلی از سوی کارگزاران بی کفایت را تغییر دهند
ملت ما می خواهد که در رقابت نفس گیر جهانی و منطقه ای، عقب نیفتد. ملت ما می خواهد با جهان خارج به جای دعوا و دشمنی، تعامل داشته باشد و سیاست خارجی توسعه گرا را دنبال کند. ملت ما می خواهد کالاهای تولیدی، اعم از کشاورزی و صنعتی، زیر سیل خانمان برانداز واردات بی حساب و کتاب، مدفون نشود. ملت ما می خواهد تحت عنوان خصوصی سازی، بیشترین پروژه ها و فعالیت های اقتصادی کشور در بنگاه های شبه دولتی و نیز سپاه جمع نشود. ملت ما می خواهد به شاخص های بیکاری و فقر به عنوان یک وظیفه دینی و اسلامی و ملی اهمیت داده شود و … با انبوه تبلیغات شاخص خط فقر و بیکاری و تورم با دستکاری و دروغ، از چشم مردم پنهان نشود. ملت ما می خواهد معلمان کشور بابت درخواست حقوق خود کتک نخورند، کارگران بابت درخواست حق خود مورد تهاجم قرار نگیرند و زنان بابت درخواست رفع تبعیض مورد هجوم تهمت های گوناگون قرار نگیرند. ملت ما می خواهد حکومت اجازه بدهد که در رسانه ملی، صدای همه ملت شنیده شود و نه افراد خاصی که کاری جز بی انصافی و تهمت زنی ندارند. آحاد ملت ما با یکدیگر دوست هستند و دوست ندارند به دو دسته حزب الله و حزب الشیطان، مردم و خس و خاشاک و گوساله و بزغاله تقسیم شوند
ملت دوست ندارد که این چنین نامه هایش، پیام هایش، گفتگوهای تلفنی اش و پیامک هایش در معرض شنود قرار گیرد. ملت ما آگاه و رشید است و دوست ندارد عده ای معدود به نام مات، آزادی های ملت را محدود کنند، حقوق اساسی آنرا تعطیل کنند، روزنامه هایش را ببندند و هر روز دستورالعمل های آمرانه برای نوشتن، گفتن و شنیدن صادر کنند. باید به هر طریق ممکن از سوی جنبش سبز در سطح کشور و در میان همه اقشار، این آگاهی به مردم برسد که این خواست ملت، خواست جنبش سبز هم هست و نه تنها خواست آن است بلکه این مطالبات را همگانی کند. این مطالبات کاملا اسلامی و عین قانون اساسی و کاملا منطبق با مردم ساالاری دینی ماست. این خواسته ها نه جنبه ضدشرعی دارند که باعث فرمان تیر و قتل و زندانی شود، نه جنبه ضدملی و نه جنبه ضد نظام. این ها حقوق مردم هستند و به همین دلیل مردم از آن حمایت می کنند. آزادی، حقوق بشر، رفع تبعیض ها، تحمل عقاید و نظریات مختلف، مقابله با فساد و تباهی و قانون گریزی، مواردی نیستند که پیگیری آنها چه در سطح خیابان و چه از طریق رسانه ها جرم باشد. برعکس، جلوگیری از طرح این مطالبات، علامت استبداد و تحریف اهداف انقلاب اسلامی است که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شده است
در پاسخ به سؤال شما باید بدانیم که که زمینه هر تغییر اساسی در جهت اصلاح گری، گسترش آگاهی است. بدون آگاهی گسترده در سطح جامعه، امکان تغییر وجود ندارد. افشاندن بذر آگاهی و گسترش آن به همه اقشار و همه نقاط کشور، تنها از طریق حضور خیابانی فراهم نمی آید، گرچه اجتماعات، حق مردم و یکی از امکانات آنها برای نیل به اهداف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آنهاست. مهم آن است که در چهارچوب «هر شهروند، یک رسانه»، هر علاقمند به جنبش سبز، راهی برای گسترش این آگاهی و تعمیق آن در میان همه اقشار و بویژه در اقشار مستضعف جامعه پیدا کند. گسترش اگاهی ها، استراتژی اصلی جنبش است. البته باید متواضع باشیم. هدف آن نیست که تغییرات ناشی از این استراتژی حتما بدست سبزها اتفاق بیفتد. سبز بودن یعنی «خود» در میان نبودن و خودخواه نبودن. در این راه ما هم در صورت امکان از خیابان ها به صورت مسالمت آمیز و قانونی استفاده می کنیم و هم همه امکانات قانونی دیگر. می خواهم به عنوان یک همراه جنبش سبز، باز هم بر گسترش آگاهی در سطح ملی به عنوان مهم ترین وسیله برای نیل به پیروزی تأکید کنم. ما می خواهیم اهدافمان را در کنار مردم و با آنها بدست آوریم
* نقش حاکمیت و نظام و یا جناح های دیگر را درارتباط با تغییرات چگونه می بینید؟
- جنبش سبز بر سر مطالبات خود حق خود محکم ایستاده است و هر چه آگاهی ملت به حقوق خود بیشتر شود، نیروی عظیم تری پشت این مطالبات قرار خواهد گرفت. این آگاهی، جان های مردم کشور را تغییر خواهد داد و این تغییر، سرمایه ملت برای تغییرات سیاسی و اجتماعی است. نکته ای که دوست دارم به عنوان یک همراه کوچک به علاقمندان راه سبز عرض کنم این است که هدف ما، تغییر در چهارچوب نظام است. ولی هدف آن نیست که این تغییرات حتما بدست این یا آن فرد صورت بگیرد. ما باید یک اصل اخلاقی را بیاد داشته باشیم و آن تصدیق درستی، خوبی و زیبایی است، حتی اگر این درستی و خوبی بدست ما صورت نپذیرد. به همین دلیل، ضمن آن که محکم بر روی خواسته های خود ایستاده ایم، ولی کم هزینه تر می بینیم اگر خود حاکمیت به سمت این راه حل ها که برآمده از خواست ملت و میثاق ملی ماست پیش برود. بنده خیلی واضح و آشکار می گویم هر اقدامی که در جهت احقاق حقوق مردم و اجرای بدون تنازل قانون اساسی صورت گیرد، ما آن را نه علامت ضعف حاکمیت خواهیم شمرد و نه آن را خوار و کوچک جلوه خواهیم داد، بلکه آن اقدام علامت قدرت جمهوری اسلامی خواهد بود. ما دوست داریم که خود حاکمیت، متشکل از همه ارکان آن، تضمین های لازم را برای انتخابات های آزاد، رقابتی و غیرگزینشی فراهم آورد
ما دوست داریم خود حاکمیت به دنبال آزادی زندانیان، توسعه سیاسی و گسترش فرهنگ آزادی و تنوع رسانه ها و آزادی آنها باشد. بنده صریحا می گویم انتشار «کلمه سبز» و «اعتماد ملی» حتی اگر ضرری هم داشته باشد، ضرر آن کمتر از رسانه های غیرملی داخلی و رسانه های خارجی است. می دانم قبول نخواهد شد، یا حداقل در شرایط کنونی قبول نخواهد شد. ولی می گویم وجود کانال یا کانال های رادویی و تلویزیونی برای جنبش سبز، نظام را تقویت می کند و به وحدت ملی کمک می کند. بنده ترس آن را دارم که محدودیت های فکری باعث شود ما از کشورهای دست چندم منطقه هم عقب بیفتیم و نمی دانم چگونه ملت ما می تواند از خود در مقابل امواج برون مرزی که قطعا به فکر مصالح ملی خودشان هستند، محافظت نماید. مضحک است اگر تصور کنیم با پخش پارازیت، هک کردن ها و فیلتر کردن ها، این امواج را می توانیم کنترل کنیم
به هر حال، حاکمیت و جناح های مختلف سیاسی، اگر واقع بین باشند، باید بدانند همانطور که جنبش سبز در روز ۲۲ بهمن حضور داشت، آینده خوب برای کشور هم در گرو ایجاد زمینه برای وحدت بین همه مردم و اقشار مردم است و نه توصیف بخش قابل توجهی از ملت به «خس و خاشاک»، «گوساله و بزغاله» و «یک قشر محدود و اندک». سیره پیامبران و امامان ما نشان می دهد که هیچگاه حتی به دشمنان دین دشنام نمی دادند. آنها برای کرامت انسانی ارزش قایل بودند و بجای قضاوت درباره ی انسان ها، با رفتار رحمانی شان سعی می کردند فطرت خداجوی همه آنها را به سوی حق جذب کنن. مردم ما نمی توانند تحمل کنند که به نام دین رفتار های غیر دینی بلکه ضد دینی رواج یابد. وقتی در قرآن صحبت از پیامبر و یارانش می شود، آنان را به مهربانی در میان خود و مقابله محکم با دشمنان بشریت توصیف می کند و قطعا نه در زمان پیامبر و نه بعد از ایشان، همه مسلمانان به یک درجه از ایمان نبودند. مردم ما به خوبی فرق میان دینداری رحمانی و قدرت طلبی در لباس دین را می فهمند. این تعریف یک ملت نیست. این حاکمیت یک فرقه است و دزدیدن مفهوم ایرانیت و حس ملی و این خطرناک ترین راهبردی است که ما اکنون در مقابل آن قرار داریم. سلاح ما در مقابل چنین کژراهه ای، رفتن به سمت میثاق ملی و مذهبی مان و تکیه بر آرمان هایی است که به ایرانی پیشرفته و صلح جو در سطح جهانی و در سطح ملی منجر می شود. در چنین حالتی است که می توان امید داشت مثل سال های دفاع مقدس، همه ملت در مقابل خطرات، متحدا حضور پیدا کند. ملت همه اقشار، همه قومیت ها، همه فرهنگ ه و همه جناح هاست. علاقمندان به جنبش راه سبز به ایرانی بودن خود و همه نمادهای آن افتخار می کنند و طبیعی است که با این روحیه و منش، به تغییر رنگ پرچم کشورمان به شدت مشکوک هستیم و آن را محکمترین دلیل برای عدم علاقه یک فرقه به منافع و ارزش ها و فرهنگ ملی می دانیم
* در اطلاعیه شماره ۱۷ راه حل هایی برای برون رفت اعلام شده است. آیا غیر از راه حل های ارایه شده، راه حل های دیگری هم می تواند مورد توجه قرار گیرد؟
- یک نکته بسیار حساس در مورد اطلاعیه شماره ۱۷ آن است که قبول وجود بحران، به عنوان بخشی از راه حل شمرده شده است. از سوی دیگر بنده اعتقاد ندارم که راهی برای حل دفعی و ناگهانی این بحران وجود دارد. به عنوان مثال، نمی توان یک راهپیمایی مهندسی شده ترتیب داد و دل خوش کرد که همه چیز تمام شده است. مهم آن است که اکنون قدم هایی برداشته شود که به فرایند بهبود اوضاع دامن بزند. شما در نظر بیاورید که امروز اعلام شود که همه زندانی های سیاسی آزاد شده اند. بنده یقیین دارم که این اقدام قبل از جناح ها و گروه ها، مورد اقبال همه مردم کشورمان قرار خواهد گرفت. و یا شاهد خودداری از خشونت و شهامت ابراز محبت به مردم خوبی که صرفا حق خود را می خواهند و می خواهند از فضای اختناق رهایی یابند باشیم
ما اثر خس و خاشاک نامیدن مردم را دیده ایم. بگذاریم یکبار هم با احترام با مردم صحبت کنیم. در بعضی موارد، اجتناب از برخی اقدامات نامناسب می تواند به بهبود فضای ملی کمک کند. مثالش رفتار وحشیانه در میدان صادقیه در ۲۲ بهمن و امثال آن و حمله به مردم و خانواده شهدا و فرزندان آنهاست. چه کسی می تواند ادعا کند که این اقدامات فضاحت بار می تواند به نظام ما کمک کند؟ آیا پیوستن آقایان خاتمی و کروبی به صفوف مردم و اعلام عملی وحدت و یکپارچگی به حل بحران کمک می کند یا فرستادن عده ای چماقدار و قمه و زنجیر بدست برای اجرای استراتژی نصر با رعب؟ آیا حکومت می تواند راه حل را در ترساندن ملت بداند؟ اگر چنین پیروری هنر بود، ما و همه جهانیان، حمله صدام به حلبچه را محکوم نمی کردیم و نمی گفتیم او به مردم کشور خود هم رحم ندارد. فیلمی که اخیرا در مورد حمله به خوابگاه دانشجویان پخش شد نشان می دهد که تا چه اندازه روحیه فرقه گرایی، سبعیت ایجاد می کند
به نظر کسانی که مشغول ضرب و شتم دانشجویان هستند، فرزندان این ملت از حیوانات هم کم ارزش تر می نماید و فاجعه بارتر اینکه در سطوح مختلف، مسئولین می گویند که نمی دانند حمله کنندگان چه کسانی هستند. این توهینی بدتر به شعور دانشجویان و مردم است. آنچه در این فیلم جالب توجه است این است که در میان همین افراد نیروی انتظامی، کسانی دیده می شوند که دیگران را از ضرب و شتم نهی می کنند. ای کاش نیروی انتظامی و نیروهای امنیتی کشور، اقتدار را نه در سرکوب و ضرب و شتم، بلکه در ایجاد فضای امن برای همه ایراانیان، صرف نظر از طرز فکر و عقایدشان، می دانستند. چه ضرورتی داشت فضای میدان صادقیه با نارنجک فلفلی و شیمیایی آلوده شود؟ همه این روش ها، ما را از راه حل های منطقی دور می کند. تضمین انتخابات آزاد، رقابتی، غیرگزینشی و سالم، کلیدی ترین بخش راه حل هاست. اگر این امر حل نشود، ریزش مشروعیت نظام سرعت خواهد گرفت. جنبش راه سبز باید بطور مکرر و در هر شرایط و مکان، روی انتخابات آزاد، رقابتی و غیرگزینشی تأکید کند. همانطور که آزادی زندانی ها، آزادی رسانه ها و برچیده شدن فضای امنیتی در جای خود بسیار مهم هستند و باید ضرورت این راه حل ها را نه تنها به گوش حاکمیت، بلکه به گوش همه مردم کشورمان برسانیم.
*درباره نسبت گروه های مرجع و جنبش راه سبز حرف و حدیث زیادی وجود دارد. نظر شما چیست؟
- جنبش سبز حرکتی است که از بطن گره های مرجع مهم جامعه ما متولد شده و در ارتباط با این گروه ها هم رشد کرده است. در این زمینه بعنوان مثال به نامه ۱۱۶ استاد دانشگاه تربیت مدرس اشاره می کنم. این دانشگاه فرزند انقلاب است و بنده هم به عنوان یک عضو کوچک از خدمتگزاران اول انقلاب، در شکل گیری آن نقش داشته ام. همه می دانند که این دانشگاه دوره کارشناسی ندارد و هرم سنی آن نسبت به سایر دانشگاه ها بالا است. در کارکنان و دانشجویان آن، فراوانند کسانی که که در فعالت های اول انقلاب نقش فراوانی داشته اند. ۱۱۶ تن از اساتید این دانشگاه در کنار بیانیه های مشابه فراوان سایر دانشگاه ها و بیانیه های انجمن های اسلامی و نهادهای دانشگاهی دیگر نشان می دهد تا چه حد حضور جنبش در دانشگاه ها و در میان دانشگاهیان جدی و فراگیر است. بنده می خواهم بگویم همین نسبت را شما در میان پزشکان، معلمان، مهندسین، کارگران، جنبش زنان، ورزشکاران و هنرمندان و دیگر گروه های مرجع می توانید بیابید. یک نگاه ساده و بدون تعصب به جشنواره های دهه فجر نشان خواهد داد که هنرمندان به عنوان قشری به شدت تأثیرگذار کجا ایستاده اند. گفته می شود بعد از انتخابات، نزدیک هزار کلیپ و سرود در مورد جنبش سبز یا حوادث مربوط به آن ساخته شده و تعداد زیادی کاریکاتور، پوستر و نقاشی و سایر تولیدات هنری خلق شده است. چنین تحرکی در تاریخ فرهنگ کشور ما و شاید فرهنگ های جهانی بی نظیر است. بنده ارتباط وثیق جنبش راه سبز با گروه های مرجع را بهترین دلیل برای امید به تحقق خواستهای جنبش در آینده کشورمان می دانم. چرا وقتی میلیون ها دانشجو در سراسر کشور در پشت جنبش سبز است، به آینده امیدوار نباشیم؟
* در مورد روحانیون چطور؟
- در بدنه جنبش، تعداد قابل ملاحظه ای از روحانیون متعهد و آگاه و مبارز حضور دارند. سبزها باید بدانند موضعگیری چند نفر روحانی تندرو و مغرض، نظر همه روحانیت و مراجع نیست. روحانیت اصیل ما هیچگاه مردم را با الفاظ رکیک خطاب نمی کنند یا از قتل و ریختن خون و در محبس کردن بیگناهان حمایت نمی کنند. روحانیت اصیل ما می داند که تهمت و شکنجه و آبروی دیگران را ریختن و تجسس حکمش در اسلام چیست. روحانیون واقعی ما مصالح اسلامی و ملی را از منافع فرقه ای و جناحی تشخیص می دهد و این روحانیون در کنار دانشگاه و متحد با دانشگاهیان هستند و اهمیت این وحدت را می دانند ما روحانیون فعال در جنبش سبز را ذخیره جنبش و پشتوانه بسیار مهم آن می دانیم. حضور آنها در جنبش سبز در شرایطی که از انواع روش ها و وسایل برای متهم کردن راه سبز به بی دینی و وابستگی به بیگانگان استفاده می شود، جنبه حیاتی دارد.
به همین دلیل، به همه کسانی که به امید اینده ای بهتر برای ایران عزیز به جنبش پیوسته اند عرض می کنم که پیوسته مراقب باشیم در دام تبلیغاتی که می خواهد روحانیت کشور را به جنبش بی اعتماد کند نیفتیم. کارناوال روز عاشورای سال ۷۶ و نمایش ها و تمهیدات شبیه آن از یادمان نرود. مخالفان جنبش اگر نه همه، ولی بخشی از آن، به هیچ اصول اخلاقی و دینی پایبند نیستند.
*پیشنهاد شما در مورد مراسم چهارشنبه سوری چیست؟
- مراسم این روز، یادمان جشنواره نور علیه تاریکی است اما علاقمندان به جنبش راه سبز ضمن انکه به نمادها و مراسم ملی و مذهبی دلبستگی دارند، حاضر نیستند که این نوع مراسم ها باعث اذیت و آزار مردم بشود. مخصوصا توجه کنیم که ممکن است مخالفان جنبش بخواهند با برنامه ای که قبلا هم مشابه آن را اجرا کرده اند، جنبش سبز را بدنام کنند. بنده مطمئن هستم که سبزها در هیچ برنامه هنجارشکنانه یا تخریبی که موجب اذیت و ازار مردم بشود شرکت نخواهند کرد. ایجاد انفجار و آتش سوزی با مشی جنبش سبز که تلاش کرده است همواره حرکت هایش مسالمت آمیز و عمیق باشد سازگاری ندارد. سبز بودن به لباس و نماد نیست. سبز بودن به رفتار و اخلاق است. اگر این اصل مهم مورد توجه قرار گیرد و اعضای جنبش یکدیگر را به رعایت آن توصیه کنند، قطعا از آسیب هایی که ممکن است عده ای در لباس جنبش سبز انجام دهند جلوگیری خواهند کرد
*و نکته آخر؟
- بنده آرزو دارم روزی در کشور شرایطی ایجاد شود که مجموعه پوسترها، نقاشی ها، کلیپ ها و سایر آثار هنری خلق شده یک سال گذشته بدون سانسور به نمایش گذاشته شود و می دانم که انشاء الله با امید و حرکت جنبش سبز، روزی شاهد چنین نمایشگاهی که نشان دهنده شور و شوق ها و دغدغه های ملی ماست، خواهیم بود
Friday, February 26, 2010
معمر قذافی علیه سوئیس 'اعلان جهاد' کرد
معمر قذافی رهبر لیبی با انتقاد از تصمیم مردم سوئیس که ماه گذشته به منع ساخت مناره مسجد در این کشور رای داده اند خواستار جهاد شده است
وی با شرکت در مراسمی در شهر بنغازی که "بمناسبت تولد" پیغمبر اسلام برگزار شد گفت: "هر مسلمانی که در هر جای جهان برای سوئیس کار می کند کافر و بر علیه محمد، خدا و قرآن است
رهبر لیبی گفت: "بیایید علیه سوئیس، صهیونیسم و تجاوز خارجی جهاد کنیم
او از مسلمانان جهان خواست به فرودگاه ها بروند و مانع از فرود هواپیماهای سوئیس شوند
معمر قذافی خواستار جلوگیری از پهلوگرفتن کشتی های سوئیسی و فروش کالاهای سوئیسی شد
وزارت خارجه سوئیس از واکنش به اظهارات آقای قذافی خودداری کرده است
پنجاه و هفت درصد از مردم سوئیس در رفراندوم نوامبر گذشته رای به منع قانونی ساخت مناره مسجد در این کشور دادند. عده ای از گروه های مخالف با این تصمیم از دادگاه حقوق بشر اروپا تقاضای دخالت و تجدید نظر کرده اند
روابط لیبی و سوئیس در سال 2008 بدنبال دستگیری پسر معمر قذافی در هتلی در ژنو تیره شد
پسر قذافی متهم به بدرفتاری با خدمه هتل شده بود.
مقام های سوئیسی وی را پس از مدت کوتاهی آزاد کردند، اما لیبی فروش نفت به سوئیس را متوقف کرد، میلیاردها دلار ذخایر خود را از بانک های سوئیسی بیرون کشید و دو بازرگان سوئیسی را که در این کشور فعالیت می کردند دستگیر کرد.
یکی از آنها مدتی بعد آزاد شد اما بازرگان دیگر که در سفارت سوئیس در تریپولی پناه گرفته بود مجبور به ترک سفارت و به چهار ماه زندان محکوم شد.
لیبی می گوید دستگیری این دو نفر ارتباطی به دستگیری پسر معمر قذافی ندارد
قطعی شدن محرومیت از تحصیل آرشام دامغانی، حسین قابل و فاطمه وطن دوست سه دانشجوی دانشگاه مشهد
یکی از فعالان دانشجویی دانشگاه فردوسی مشهد به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که علی رغم درخواست بیش از سه هزار دانشجوی دانشگاه فردوسی مشهد احکام محرومیت از تحصیل سه دانشجوی این دانشگاه قطعی شد. حکم محرومیت از تحصیل آرشام دامغانی، حسین قابل و فاطمه وطن دوست سه تن از فعالین دانشجویی دانشگاه فردوسی مشهد قطعی شد.
گفتنی است آرشام دامغانی و حسین قابل به دو ترم محرومیت از تحصیل و ممنوعیت از ورود به دانشگاه و فاطمه وطن دوست به دو ترم محرومیت از تحصیل که به حالت تعلیق در آمده است محکوم شدند. این در حالی است که سه هزار دانشجوی دانشگاه فردوسی مشهد با امضای نامه ای به رئیس این دانشگاه خواستار تجدید نظر در این احکام شده بودند. پرونده تعداد زیادی از دانشجویان این دانشگاه همچنان در مرحله تجدید نظر است. از جمله حکم دو ترم محرومیت از تحصیل با احتساب سنوات پریسا خیام دار و سمانه شاملو که منجر به اخراج این دانشجویان از دانشگاه می شود.
محرومیت دانشجویان یاد شده از حق تحصیل و نیز ادامه زندانی بودن دهها دانشجو در زندان به دلیل فعالیت های اجتماعی و سیاسی درحالی صورت می گیرد که کامران دانشجو وزیر علوم تحقیقات و فن آوری ایران دریک نشست خبری در شهر بیرجند با تاکید بر اینکه فضای آزاد سیاسی در ایران در هیچ جای دنیا به چشم نمی خورد گفت:« فعالیت سیاسی در دانشگاهها باید طبق مقررات باشد و هیچ دانشجویی صرفا به علت فعالیت سیاسی از تحصیل باز نمانده است…. فضای آزاد سیاسی در ایران در هیچ جای دنیا به چشم نمی خورد و مطمئنا آنچه باعث پویایی و حرکت می شود نقد است.»
وزیر علوم همچنین گفت: «آزادی در چارچوب مقررات و در راستای منافع ملی و نظام اسلامی در هیچ نقطه کشور و به ویژه دانشگاهها ممنوع نبوده و در پرونده دانشجو ثبت نخواهد شد.»
برنامه ريزي براي روز 11 اسفند روز تولد سبز ترين مرد ايران مهندس مير حسين موسوي
برنامه ريز براي روز 11 اسفند روز تولد سبز ترين مرد ايران مهندس مير حسين موسوي لطفا نظرات خودتون رو در قسمت نظر ها ي سايت بگوييد
ا 11اسفند روز تولد بزرگ مرد سبز ايران است کسي که در اين 10 ماه با تمام فشار ها با وجود ترور نزديکانش کنار ما ايستاد
کسي که به ما ياد داد که ميشود در خفقان هم فرياد کشيد.کسي که به رويا هاي ما پشت نکرد
تولد مبارک بزرگ مرد سبز ايران
Thursday, February 25, 2010
سميه رشيدي دانشجو ستاره دار آزاد شد
سميه رشيدي دانشجو ستاره دار آزاد شد
سميه رشيدي فعال زنان و دانشجوي ستاره دار سال جاري پس از سه ماه بازداشت در زندان اوين ، با سپردن وثيقه آزاد شد.
سميه رشيدي كه در كنكور كارشناسي ارشد سال جاري ستاره دار و از ادامه تحصيل در مقطع ارشد محروم شده است ، در روز 28 آذر بازداشت شده بود
قبل از اینکه سمیه بازداشت شود، ماموران در ساعت ۶ صبح روز ۲۳ آذرماه به خانه او یورش برده و همه ساختمان را تفتیش کرده و همه وسایل شخصی او و هم خانه ای هایش راضبط کردند، از جمله کامپیوترها و دستنوشته ها، و یک احضاریه برای حضور در شعبه 12 دادگاه انقلاب در روز ۲۸ آذرماه به دست سمیه دادند. سمیه به محض ورود به دادگاه مورد بازجویی قرارگرفت و تفهیم اتهام شده، و بازداشت و زندانی شد
انتقال کیوان مهرگان به سلول چند نفره
کیوان مهرگان پس از ۵۵ روز از سلول انفرادی به سلول های چندنفره بند ۲۰۹ زندان اوبن منتقل شده است
به گزارش ندای سبز آزادی، وی که برای اولین بار امروز با خانواده خود ملاقات کرد, از وضعیت روحی و جسمی خود ابراز رضایت کرده و گفته است با وحید پوراستاد و اکبر منتجبی هم سلول است
هنگامه شهیدی در آستانه فرا رسیدن سال نو مجددا بازداشت شد
هنگامه شهیدی در آستانه فرا رسیدن سال نو مجددا بازداشت شد
هنگامه شهیدی از روزنامه نگاران و فعال حقوق زنان، امروز پنج شنبه مورخ ۶ اسفند، توسط ماموران وزارت اطلاعات بار دیگر بازداشت شد
محمد مصطفایی وکیل وی در وبلاگش نوشت که هنگامه شهیدی دیروز به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات احضار شده است و امروز به هنگام مراجعت به این سازمان بازداشت و به زندان اوین منتقل شده است.علت بازداشت هم مشخص نیست
وی همچنین اظهار داشته است که موکلش از شرایط روحی مناسبی برخوردار نیست
هنگامه شهیدی در روز ۹ تیر ۱۳۸۸ ودر پی دستگیریهای پس از انتخابات برای نخستین بار بازداشت شد.در ابتدا برای آزادی او در خواست وثیقه یک میلیارد ریالی شد ولی در ۲ آبان قرار مجرمیت برای او صادر شد و پرونده او به دادگاه فرستاده شد.اتهامات شهیدی شامل شرکت در اجتماعات غیر قانونی، تبانی به قصد بر هم زدن امنیت ،تبلیغ علیه نظام، اخلال در نظم عمومی و اهانت به ریاست جمهوری بود.در ۳ آبان ۱۳۸۸ شهیدی دست به اعتصاب غذا و دارو زد و پس از ۱۲۱ روز بازداشت در ۱۰ آبان ۱۳۸۸ با سپردن وثیقه ۹۰ میلیون تومانی آزاد شد
وضعیت مبهم سعید نورمحمدی در زندان پس از پنج ماه زندان
وضعیت مبهم سعید نورمحمدی در زندان پس از پنج ماه زندان
یکی از نزدیکان به پرونده سعیدنورمحمدی ازمسوولین انتخاباتی جوانان میرحسین موسوی که ۲۵ خرداد (۱۵ ژوین ۲۰۰۹) یک بار دستگیر وپس از ۶۲ روز آزادشد وبار دیگر در ۲۹ مهرماه دستگیر شد به کمپین بین المللی حقوق بشر درایران گفت که مسوولین پرونده وی از به گردش انداختن پرونده وی خودداری میکنند. به گفته وی یکی از افراد زندانی در تماس اززندان اوین گفته است که سعید نورمحمدی را به بند عمومی منتقل کرده اند و درحال حاضر وی با نورایی نژاد و محمودیان در یک مکان زندانی است. به گفته وی نورمحمدی یک بار درکریدور زندان فریاد زده است که « بچه ها محکم باشید». همین موضوع باعث شده است که بازجویان وی به وی سخت بگیرند و از به گردش انداختن پرونده وی جلوگیری کنند. او در ملاقاتی که هفته جاری با خانواده خودداشته است به آنها اطلاع داده است که از بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات به بند عمومی ۳۵۰ منتقل شده است
سابقه خبر
سعید نورمحمدی، عضو شاخه جوانان جبهه مشارکت و مسئول کمیته استان های ستاد ۸۸ تنها زندانی باقی مانده مراسم دعای مشهور است که همچنان در بازداشت به سر می برد. نورمحمدی درتاریخ ۲۹ مهرماه در مراسم دعای کمیل که در منزل شهاب طباطبایی یکی دیگر از دستگیرشدگان پس از انتخابات برگزار می شد، همراه دهها تن دیگر از شرکت کنندگان بار دیگر دستگیر شد. او در آخرین ملاقات به برادر خود گفته است «مراخیلی اذیت می کنند». بردار وی می گوید که دست وی درهنگام ملاقات باند پیچی بوده است که احتمال بدرفتاری با او در زندان را افزایش داده است
همسر عماد الدين باقی:شریعتمداری آسمان و ریسمان را به هم می بافد
پس از طولانی شدن رسیدگی به اتهامات کیهان و دو بار تعویق دادگاه و عدم حضور مدیر مسوول آن در دادگاه با وجود حضور شاکیان و هیات منصفه سرانجام یک شنبه دوم اسفند ماه دادگاه روزنامه کیهان برگزارشد اما این بار در غیاب شاکیان. عمادالین باقی یکی از شاکیان بود که هم اکنون در زندان به سر می برد در حالی که او دو جلسه قبل را که شریعتمداری در دادگاه حاضر نشد به دادگاه رفته بود. رحیم مشایی، شیرین عبادی و شادی صدر از جمله شاکیان کیهان بودند که شکایت آن ها در جلسه روز یک شنبه طرح شد اما شریعتمداری در غیاب باقی بخش عمده ای از دفاعیاتش را به او و انجمن دفاع از حقوق زندانیان اختصاص داد. با فاطمه کمالی احمد سرایی همسر عمادالدین باقی د ر مورد این دادگاه و اظهارات شریعتمداری گفت و گویی انجام دادیم که در پی می آید:
* خانم کمالی، در دادگاه رسیدگی به شکایت همسر شما عمادالدین باقی از حسین شریعتمداری مدیر روزنامه کیهان وی مدعی شد جای شاکی و متهم عوض شده و همچنان اتهاماتی را علیه آقای باقی طرح کرد. به نظر شما اگر آقای باقی در دادگاه حاضر بود هم این اتفاق می افتاد؟
اگر منظور شما نحوه دفاع و اتهام پراکنی آقای شریعتمداری است معمولا ایشان همین شیوه را دارد اما طبیعتا در صورت حضور آقای باقی، پاسخ درخور را دریافت می کرد.در واقع آقای باقی منتظر برگزاری این دادگاه بود و اگرچه عادت به شکایت از هیچ کسی را ندارد، شخصا شکایت از شریعتمداری را پیگیری میکرد و در دو جلسهای که قرار بود دادگاه برگزار شود و مدیر کیهان حاضر نشد حضور یافته بود اما متاسفانه آقای شریعتمداری مثل اینکه ترجیح میداد در غیبت شاکی حاضر شود و به جای متهم بودن، متهم بکند. ما هم مایل بودیم حال که دادگاه برای رعایت حال آقای شریعتمداری دو بار جلسه خود را باوجود حضور باقی به تعویق انداخته یکبار هم به علت عدم حضور شاکی جلسه را به تعویق بیندازد که ظاهرا زمینهای برای طرح و موافقت با آن وجود نداشته و آقای شریعتمداری عملا یکطرفه به محضر قاضی رفته است و بدیهی است که با تکگویی اتهامات خود را تکرار کند.
* حالا فرض کنید همسر شما در دادگاه بود. درباره اتهام حمایت کاخ سفید از آقای باقی که کیهان طرح کرده است چه میگویید؟
من نباید دفاع کنم بلکه این اتهام و افترایی بوده که آقای شریعتمداری وارد کرده و باید اثبات کند. البته من هنوز معتقدم آقای باقی خود بهترین طرح کننده شکایتش بود اما من اصلا به این نحوه دفاع بلکه حمله شریعتمداری انتقاد دارم . اگر کاخ سفید بدون اطلاع آقای باقی از حقوق وی حرف بزند چه ربطی به باقی دارد؟ مگر چندی پیش اطلاعیه دهها نهاد امنیتی آمریکا درباره مسائل هستهای ایران که در آن از جمهوری اسلامی رفع اتهام کرده بودند به تیتر یک کیهان و صداوسیما تبدیل نشده بود؟ آیا معنی این حرف هماهنگی و یک کاسه بودن جمهوری اسلامی با نهادهای امنیتی آمریکاست؟ قطعا چنین نیست. هرکسی میتواند از حق دفاع کند حتی کسانی که ادعا شود بر حق نیستند. اصلا این شیوه دفاع حقوقی نیست. دفاع باید در چارچوب باشد ما هم میتوانیم این ابهام را طرح کنیم که مثلا رابطه آقای شریعتمداری و آقای سعید امامی چه بوده و نشانه چیست؟ اما این هم ربطی به دادگاه ندارد.
* ما می خواهیم معنی این جمله را که آقای شریعتمداری گفته است بدانیم که وی مدعی شده انجمن دفاع از حقوق زندانیان از تروریستها حمایت میکند. چرا او چنین ادعایی کرده است؟
باید در ابتدا بگویم انجمن دفاع از حقوق زندانیان از حقوق افراد زندانی دفاع میکند و دفاع ربطی به اتهام آنها ندارد. متهم و زندانی هم براساس قوانین ما حقوقی دارند که حمایت از حقوق متهم یا زندانی حمایت از اتهام آنها نیست اما در مورد قضیه اهوازیها که آقای شریعتمداری انجمن را به حمایت از تروریستها متهم کرده است گرچه من هم عضو این انجمن بودهام اما انجمن سخنگو دارد که از مواضع آن دفاع خواهد کرد. اما تا آنجا که به همسرم ربط دارد و آنگونه که خودم از مواضع انجمن میفهمم نه تنها این نهاد مدنی از تروریستها دفاع نکرده بلکه صراحتا آنها را محکوم کرده اما از حقوق انسانی آنها دفاع کرده است. یکی از این حقوق تناسب جرم و مجازات است. افرادی که مباشرت در جرمی دارند با کسانی که مشارکت و یا معاونت دارند مجازات مشابه ندارند . از سوی دیگر همسر من یک جامعهشناس است چرا نباید به ریشههای اجتماعی جرم توجه کند؟
باقی در عین حال به علت سالهای طولانی که علوم دینی را در کنار علوم اجتماعی خوانده است با ادله فقهی مجازات اعدام و قصاص را تحلیل میکند و در مورد متهمان پرونده اهواز معتقد بود برای برخی از متهمان که نقش مستقیم نداشتهاند میتوان به جای مجازات اعدام از مجازاتهای دیگر استفاده کرد و به همین علت، اول به نهادهای قانونی نظام مانند مجلس و قوه قضائیه مراجعه کرد و نامهاش را هم خطاب به وزیر وقت اطلاعات نوشت. قبل از اینکه بخواهد به بحثهای تخصصی در باب اعدام بپردازد سعی کرد به اقدامات حقوقی و قانونی در چارچوب فقه موجود و نظام سیاسی موجود بپردازد.
* آیا آقای باقی درباره گروه ریگی هم در انجمن دفاع از حقوق زندانیان کاری انجام داده بود؟ چون آقای شریعتمداری متن دادگاه یکی از اعضای این گروه را آورده و در دفاعیه خود استفاده کرده است.
این هم از ربطهای بیربط آقای شریعتمداری است و متاسفانه دادگاه هم به وی تذکر نداده که در چارچوب اتهام حرف بزند. واقعا من هم نفهمیدم حوادث اهواز چه ربطی به گروه ریگی داشته است. این نوع مغلطهکاری فقط از شریعتمداری برمیآید که آسمان و ریسمان را به هم ببافد. واقعا اگر سوفسطاییها در زمان ما مدرسهای داشتند آقای شریعتمداری را به عنوان مدرس و استاد عالیرتبه استخدام میکردند. ببینید، وی میگوید: اول- گروه ریگی تروریست است. دوم- ریگی با سازمانهای جاسوسی آمریکا و انگلیس ارتباط دارد. سوم- ریگی میخواسته بر سر آزادی رامین جهانبگلو با جمهوری اسلامی معامله کند. چهارم- باقی هم با محافل آمریکایی نزدیکی دارد. بنابراین باقی هم حامی تروریستها و جاسوسهاست. آخر این نتیجهگیری به آن مقدمات چه ربطی دارد؟
انجمن هیچگاه در مورد گروه ریگی اقدامی انجام نداده و حتی در خبر کیهان هم که مورد شکایت قرار گرفته رابطه مستقیمی میان حوادث اهواز و گروه ریگی برقرار نشده است.
* البته حتی در مورد مساله اهوازی ها هم آقای شریعتمداری معتقد است دفاع از حقوق تروریست ها همان دفاع از تروریست هاست. نظر شما چیست؟
جای تعجب است. در این صورت قوانینی هم که برای متهمان و مجرمان، حقوقی را برشمرده زیر سوال می رود. وقتی امام علی در بستر بیماری و مرگ نسبت به رعایت حقوق ابن ملجم قاتل و تروریست سفارش میکند که از همان شیری که به آن حضرت میدهند بخورد و جز با یک ضربه قصاص نشود چرا باید ما به این خلط مطلب تن بدهیم؟ اصلا فرمان ۸ مادهای امام خمینی درباره چه کسانی جز گروههای تروریستی صادر شده بود؟ دفاع از حقوق افراد بیگناه که هزینهای ندارد. دفاع از حقوق گناهکاران است که ارزش دارد.
اساسا دفاع از حقوق متهم که در جای جای آیین دادرسی کیفری میآید و حقوقی که برای زندانی در قوانین آمده است یعنی دفاع از حقوق کسانی که به انواع جرایم متهماند و حتی اجرای مجازات هم مقرراتی دارد که نباید از حدود آن تجاوز کرد. حمایت از حقوق متهمان و زندانیان با هر جرمی از وظایف انجمن دفاع از حقوق زندانیان بوده است. انجمن دفاع از حقوق زندانیان در مورد عموم زندانیان بود نه فقط زندانیان سیاسی.
* آقای شریعتمداری میگوید آقای باقی روابط نزدیکی با محافل آمریکایی و کانونهای بیگانه داشته است. در حالی که کسانی که از آقای باقی شناخت دارند میدانند که چنین نیست. شما چه دارید که به آقای شریعتمداری بگویید؟
بهتر است جواب این سوال را از خود شریعتمداری بپرسید و از او بخواهید نام یک تن از این افراد را ببرد. البته بدیهی است که ارتباط با هر فرد آمریکایی جرم نیست. مثلا آقای حمید مولانا سالهاست که در روزنامه کیهان مقاله مینویسد و الان هم مشاور آقای احمدینژاد است. ایشان رسما شهروند ایالات متحده آمریکا هستند و در دانشگاههای آنجا ظاهرا تدریس میکنند. بسیاری از فعالان مدنی و حقوق بشری در جهان باقی را به دلیل فعالیتهای مدنی و حقوق بشری او میشناسند و در بیشتر موارد این شناخت یکطرفه است چراکه از چند سال قبل بدین سو باقی از حق مسافرت به خارج از ایران هم محروم شده است
از طرفی آقای باقی همیشه میان دولتها و نهادهای حقوق بشری خارج از ایران تمیز قایل میشده و معتقد است این یک حق است که فعالین حقوق بشری و نهادهای حقوق بشری با یکدیگر تعامل داشته باشند
* اتفاقا میخواستم بپرسم منظور شریعتمداری از اینکه افرادی مثل باقی خوشگذران و مرفه و به کنایه بیخیال دموکرات هستند چیست؟ واقعا به آقای باقی چقدر خوش میگذرد؟
امیدوارم آقای شریعتمداری هم این نوع خوشگذرانی های آقای باقی را تجربه کنند.جالب است که حتی وقتی باقی شاکی است قدرت متهم از او بیشتر است که به هر دروغی دست بزند. باقی سالهاست از هرگونه کار دولتی و حتی خصوصی منع شده و خانهنشین شده است و اگر هم در خانه نبوده در زندان بوده است. قبلا چهار سال تمام غیر از این دو ماه اخیر را در زندان گذرانده و مجوز کلیه روزنامهها و مجلههایی که در آن کار میکرد لغو شده است و به او اجازه تدریس در دانشگاه و حتی اجازه نشر کتاب را نمیدهند.باقی و خانواده اش بیش از ۸۰ بار در این سال ها احضار و بازجویی شده اند و در معرض انواع فشارها قرار گرفته اند. نهادهای مدنی که باقی در ایجاد آن مشارکت کرده را تعطیل کردهاند و هیچ منبع درآمد دولتی هم ندارد. حال این را مقایسه کنید با پول کلانی که در اختیار شریعتمداری است بدون آنکه دغدغه این را داشته باشد که موسسه کیهان چقدر سود و زیان دارد و بدون اینکه دغدغه داشته باشد به دادگاه احضار میشود یا متهم میشود چراکه در جایگاه متهم هم در مقام شاکی قرار میگیرد و افترا میزند و هر وقت بخواهد دادگاه را لق میکند و از در مخصوص مقامات امنیتی و قضایی وارد دادگاه میشود. البته من از اینکه این دادگاه برگزار شده خوشحالم و هنوز به عدالت قاضی و هیات منصفه امیدوارم.
* یک نکتهای که آقای شریعتمداری مطرح میکند این است که انجمن از آمریکا بودجه دریافت کرده است. در این باره چه پاسخی به آقای شریعتمداری میدهید؟
واقعا جالب است که در صحبت با شما هم جای شاکی و متهم عوض شود. ما میگوییم به چه حقی و به چه استنادی آقای شریعتمداری این سخن را میگوید. ایشان باید اثبات کند. پاسخ این سوال را نه به انجمن که به نهادهای امنیتی و وزارت کشور و وزارت اطلاعات میسپارم .کمااینکه تمام مدارک انجمن و کامپیوترها و حساب کتاب و غیره به واسطه پلمپ دفتر آن در اختیار آنان است و فکر میکنم اگر تا به حال یک سند در این باره بود حداقل آقای شریعتمداری از آن نمیگذشت و منتشرش میکرد نه اینکه با ادعاهای گزاف و ربط دادن موضوعات بیمبنا به هم بخواهد از زیر بار اثبات موضوع فرار کند. آقای باقی و اعضای انجمن که من میشناسم همگی صادقانه برای فعالیتهای حقوق بشری و حمایت از زندانیان اقدام کردهاند و هیچ اعتقادی به حمایت و تعیین بودجه خارجی برای فعالیتهای خود ندارند. مرتبط کردن به خارجی و دریافت بودجه خارجی بهانه و حربهای شده است برای تهدید انجمنهای مدنی و فعالیتهای حقوق بشری.
هر ساله انجمن در طول فعالیت خود گزارش سالیانهای را به صورت کتابچهای منتشر کرده است و همه منابع مالی و بودجه خود را گزارش داده است. شکایت آقای باقی و انجمن در مورد این اتهام هم از آقای شریعتمداری و روزنامه کیهان همچنان باقی است.
* آقای شریعتمداری احضار خود به دادگاه را نشانه قصور قوه قضائیه دانسته است. تحلیل شما از این حرف چیست؟
من هم معتقدم که قوه قضائیه قصور کرده است. اما به دلیل تاخیر در رسیدگی اگر قصور نبود که آقای شریعتمداری با این همه اتهامات از افرادی که قبلا رئیسجمهور بودهاند یا امروز در دولت هستند و نیز روشنفکران و فعالان مدنی نباید بدون قرار تامین در دادگاه حاضر میشدند. چطور است که افراد دیگر بلافاصله برای تحقیقات بازداشت میشوند اما آقای شریعتمداری بدون قرار تامین از درب ویژه کارکنان و قضات وارد صحن دادگاه میشود و به قوه قضائیه بابت تعیین جای شاکی و متهم توهین میکند و جلسات دادگاه را به دلخواه به تعویق میاندازد و در همین جلسه اخیر و بعد از اعتراض وکلا برای او قرار تامین صادر می شود که ازاینکه چه نوع قراری هست هم اطلاعی نداریم و در غیاب شاکی هم یکطرفه به قاضی میرود. البته ما همچنان که گفتم به داوری عادلانه هیات منصفه و قاضی دادگاه امیدواریم و منتظر
* برمیگردم به سوال اول. فکر میکنید اگر باقی آزاد بود چه میگفت؟ آیا همین که او در زندان است و به قول شریعتمداری به اتهامات مشابه در زندان بوده خود ثابتکننده مجرمیت آقای باقی است؟
اولا من معتقدم باقی بی هیچ گناهی در زندان بوده و هست و در همه اتهامات دفاعیههای حقوقی و اعتقادی باقی به صورت کامل در دسترس است و افکار عمومی میتواند درباره بیگناهی باقی قضاوت کند، نه افرادی مانند شریعتمداری که با غرض به کارنامه روشنفکران مستقل نگاه میکنند. ثانیا در هیچ کجای حقوق با قیاس قضاوت نمیکنند و این حرف مبنای قانونی ندارد چرا که هر اتهامی روال قانونی خود را دارد و کسی که در یک پرونده اتهامی مجرم شناخته میشود الزاما نباید در پرونده دیگر هم مجرم معرفی شود و میتواند مبرا از اتهام شود
ثالثا هیچ شباهتی میان موارد اتهامی آقای شریعتمداری علیه آقای باقی با پروندههای ماقبل و مابعد وجود ندارد و پرونده قبلی باقی که برای آن زندانی شد درباره برخی مقالات باقی در موضوعات دینی و اجتماعی و سیاسی و فکری بوده است که نوشته بود و هرگز اتهاماتی که شریعتمداری از آن صحبت میکند در هیچ محکمهای طرح نشده تا چه رسد به اتهام و جرم که وی برای باقی میشمارد
این اتفاقات نشانه عجز شریعتمداری از دفاع و از این شاخه به شاخه پریدن اوست و نشان میدهد که بر ابتداییترین مسائل حقوقی آگاهی ندارد. فکر نمیکنم که دادگاه هم به این ربط دادنهای بیربط توجهی نشان دهد
* انتشار دفاعیههای شریعتمداری در روزنامه کیهان را چگونه ارزیابی میکنید؟
انتشار این دفاعیهها ظاهرا خلاف تبصره ماده ۱۸۸ قانون آیین دادرسی کیفری است که مقرر میکند: «منظور از علنی بودن محاکمه، عدم ایجاد مانع جهت حضور افراد در دادگاه است لیکن انتشار آن در رسانههای گروهی قبل از قطعی شدن حکم مجاز نخواهد بود و متخلف از این تبصره به مجازات مفتری محکوم میشود
جالب اینجاست که شریعتمداری فقط حملات و اتهامات علیه باقی و دیگران را که در قالب دفاعیاتش طرح کرده است را چاپ کرده و حتی از چاپ سخنان وکیل مدافع باقی خودداری کرده است تا یکطرفه به قاضی رفتن خود را کامل کرده باشد. اما به نظرم همین اتهامات دیگری که او علیه باقی طرح کرده میتواند خودش به موضوع شکایت تازهای علیه وی تبدیل شود. مثال آقای شریعتمداری مثل کسی است که در هر دفاع از خود در واقع بار اتهامات علیه دیگری را توسعه میدهد و در واقع با توسعه اتهامات، سیاست فرار به جلو را در پیش میگیرد
* کیهان روز بعد از دادگاه در گزارش دفاعیاتش با تیتر “اسناد وابستگی برخی جریانات سیاسی در دادگاه مطبوعاتی کیهان”مدعی ارائه اسنادی شده است این اسناد چه بوده است؟
این نوع تیترها در کیهان چیز عادی است. حتی یک سند هم برای ادعاهای خود ارائه نکرده اند و تنها با صغری و کبری چینی، دوباره همان مطالب قبلی که از آن شکایت شده است تکرار کرده اند و بخشی از اعتراف یک فردی که ادعا می کرد از گروه ریگی است و نحوه رفتار تروریستی خود را توضیح داده بود در دادگاه قرائت کرد که این هیچ ربطی به انجمن، آقای باقی و موضوع شکایت نداشت و به نظر می رسد برای تحت تاثیر قرار دادن احساسات دادگاه و هیات منصفه و خلط بحث برای این نتیجه که شاکی نسبت به عملیات تروریستی مشابه بی تفاوت بوده، خوانده شد وگرنه هیچ محلی از اعراب نداشت
احتمالا آقای شریعتمداری فراموش کرده بودند اسناد مکتوب خود را از کیهان بیاورند چون معمولا منظور ایشان از سند، همان اتهامات ساخته و پرداخته در ذهن شان است وگرنه ایشان در رابطه با چهار موضوع مورد شکایتی که از طرف آقای باقی و انجمن علیه شان در دادگاه مطرح شد مبنی بر افترا و نشر اکاذیب از طریق وارد کردن اتهام ۱- تماس مکرر با عوامل موساد ۲- حمایت مطلق از تروریست ها ۳- دریافت بودجه از امریکا ۴- ارتباط تشکیلاتی با تروریستها ، هیچ سندی ارائه نکرد
وصل عوامل حوادث اهواز به گروه ریگی و خلط مباحث و کلی گویی در مورد چیزهایی که ربطی به انجمن دفاع از حقوق زندانیان ندارد و متوسل شدن به قیاس هایی که حجیت قانونی ندارد چیزی را نه تنها ثابت نمی کند و وجاهت قانونی ندارد بلکه اتهام را با اتهام توسعه دادن است
* شریعتمداری مدعی شده است که انجمن دفاع از حقوق زندانیان خودساخته و بیگانه پرداخته است، پاسخ شما چیست؟
خودساخته بودن که عیب نیست، حسن است. حکومت ساخته بودن نهادهای مدنی و مطبوعاتی عیب است و بدتر اینکه در روزنامهای حکومتی کارکنی و علیه همه شهروندان ادعا نامه طرح کنی و نتوانی ادعاهایت را ثابت کنی و از مصونیت هم برخوردار باشی. درباره بیگانه پرداخته بودن هم عرض میکنم نفس توجه رسانههای خارجی به یک نهاد مدنی به معنای بیگانهپروری نیست مثلا مقامات دولتی ایرانی هم در سفرهای خارجی خود مورد توجه رسانههای بیگانه قرار میگیرند، آیا میتوان آنها را بیگانه پرداخته دانست
اما گذشته از همه اینها باید تاکید کنم انجمن دفاع از حقوق زندانیان دارای مجوز رسمی از وزارت کشور جمهوری اسلامی ایران است و از نظر قانونی قانون ساخته و خود اتکا و مستقل از هر نهاد دولتی داخلی و خارجی است
Wednesday, February 24, 2010
ابراهیم یزدی از زندان به اتاق عمل منتقل شد
دکتر ابراهیم یزدی دبیرکل نهضت آزادی ایران که در دستگیریهای پس از عاشورا دستگیر شد در پی صدور اجازه مرخصی از زندان اوین به بیمارستان برای اجام عمل قلب باز منتقل گردید.
به گزارش پایگاه خبری میزان خبر در پی موافقت دادستانی تهران با مرخصی پزشکی دکتر ابراهیم یزدی دبیرکل نهضت آزادی ایران، به مدت ده روز با تودیع وثیقه ، ایشان برای عمل جراحی قلب باز در یکی از بیمارستانهای تهران بستری شده و به گزارش خانواده ایشان وضعیت پزشکی ایشان بعد از عمل رضایتبخش توصیف شده است.
بازداشت امیر شیبانی فعال دانشجویی مشهد برای چهارمین بار پس از انتخابات
بازداشت امیر شیبانی فعال دانشجویی مشهد برای چهارمین بار پس از انتخاباتیکی از فعالان سیاسی شهرمشهد درمصاحبه با کمپین بین المللی حقوق بشر درایران گفت که امیر شیبانی فعال دانشجویی دربند شهر مشهد در پی اعتراضات مردم مشهد به کودتای انتخاباتی ۲۲ خرداد در چهار نوبت بازداشت شده و یک بار نیز که اراذل و اوباش انصار جهت بازداشت وی به محل سکونتش مراجعه کرده بودند ، از دست آنان گریخته است بار دیگر بازداشت شد.
همچنین گفتنی است در هفت ماه گذشته بارها امیر شیبانی به دادگاه انقلاب ، ستاد خبری اداره اطلاعات و دیگر نهاد های امنیتی مشهد احضار و بازجویی شده است و ماموران امنیتی و انتظامی مشهد بارها به منزل پدری وی هجوم برده اند. به گفته خانواده این فعال دانشجویی شهر مشهد وی بارها در بازداشتگاه های کوی پلیس ، اطلاعات ناجا و اطلاعات سپاه مشهد مورد ضرب و شتم شدید و شکنجه قرار گرفته است
این فعال دانشجویی ۲۱ ساله مشهدی هم اکنون در زندان وکیل آباد مشهد زندانی میباشد. امیر شیبانی در سال گذشته نیز به مدت دو هفته در اداره اطلاعات مشهد بازداشت شده بود. شیبانی ابتدا در پی اعتراضات مردم مشهد به کودتا انتخاباتی ۲۲ خرداد در روز ۱۵ مرداد بازداشت و روز بعد از آن آزادشده بود. شیبانی سپس در روز ۲۳ شهریور ماه گذشته هنگام دعوت مردم برای شرکت در راهپیمایی روز قدس بازداشت و پس از ده روز بازداشت در سلول انفرادی در بازداشتگاه های اداره اطلاعات و کوی پلیس مشهد، یکم مهر آزاد شده بود
امیر شیبانی روز ۱۸ آذر نیز به علت شرکت در برنامه تریبون آزاد روز دانشجو دانشگاه فردوسی مشهد که با مجوز قانونی مسئولان دانشگاه برگزار شده بود ، بار دیگر بازداشت شد. وی که به علت شرکت در یک برنامه مجوز دار دانشجویی به صورت کاملا غیر قانونی بازداشت شده بود پس از گذراندن دو هفته بازداشت در سلول انفرادی با قرار وثیقه آزاد شد.
بنا به گفته این فعال سیاسی که با کمپین صحبت می کرد، در آخرین مورد بازداشت غیر قانونی امیر شیبانی ، وی در روز هفتم بهمن ماه به دادگاه انقلاب مشهد احضار و به بدون آنکه هیچ جرمی مرتکب شده باشد ، به بازداشتگاه نامعلوم اطلاعات سپاه مشهد منتقل شد
آقای شیبانی تا ۲۸ بهمن ماه سال جاری بدون هیچگونه ملاقاتی و بدون آنکه خانواده اش از علت و مکان بازداشت تنها پسرشان مطلع باشند در سلول انفرادی بازداشتگاه نامعلوم اطلاعات سپاه زندانی بود و پس از آن به زندان وکیل آباد شهر مشهد منتقل شده است
نیمی از دانشجویان دانشگاه شریف آماده مهاجرت هستند
بی توجهی مسئولین به جذب فارغ التحصیلان دانشگاههای مطرح کشور همه ساله خسارتهای فراوانی را به جامعه تحمیل می کندنخست وزیر کشور کانادا اخیرا گفته است دولت ایران ما را 25 سال پیشرفت داده است چون باعث مهاجرت هزاران متخصص ایرانی به این کشور شده است
معضل فرار مغزها همواره از مباحثی بوده که هنوز مسئولین کشور نتوانسته اند برای حل آن، راه کار مناسبی پیش بینی کنند
در رابطه با همین زمینه تعداد قابل توجهی از دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف تهران قصد عزیمت به کشورهای غربی و اقامت دائم در آنجا را دارند
بنابراین گزارش، برخی از اساتید دانشگاه صنعتی شریف با ابراز نگرانی از اوضاع فعلی دانشگاههای کشور خبر دادهاند که در حال حاضر حدود نیمی از دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف برای عزیمت به خارج از کشور و اقامت دائم در آنجا اعلام آمادگی نمودهاند
به گفته این افراد، هدف دانشجویان از این کار اعتراض به عدم وجود امکانات آموزشی برای ادامه تحصیل ایران است
اساتید مذکور تاکید کردهاند نخست وزیر کشور کانادا اخیرا گفته است دولت ایران ما را ۲۵ سال پیشرفت داده است چون باعث مهاجرت هزاران متخصص ایرانی به این کشور شده است
این در حالی است که با توجه به وقایع اخیر برخی کشورهای اروپایی و غربی رسما اعلام نمودهاند که آماده پذیرش متخصصان و کارشناسان ایرانی برای اقامت دائم در کشور خود هستند
به گفته یکی از اساتید دانشگاه شریف تحصیلات افرادی که اعلام کردهاند آماده عزیمت و اقامت در خارج از کشور هستند بالاتر از کارشناسی میباشد و علت این کار هم وعدههای بسیار فریبندهای است که عوامل کشورهای پیشرفته به کارشناسان ایرانی دادهاند
جشن تصویر سال و نخستین نمایش 'شیرین' عباس کیارستمی در ایران
روز اول اسفند هفتمین گردهمایی تصویر سال در خانه هنرمندان آغاز شد و فیلم "شیرین" تازه ترین ساخته عباس کیارستمی، همراه با مستندی از پشت صحنه این فیلم با نام "طعم شیرین" به نمایش در آمد. این اولین اکران رسمی فیلم "شیرین" در ایران بود
هر چند که سینماهای فرانسه اکران فیلم شیرین را از دی ماه گذشته آغاز کردهاند، اما تماشاگران ایرانی نسخههای قاچاقی سی دی و دی وی دی این فیلم را از دست فروشها تهیه کردهاند و مثل فیلمهای روز جهان در چاردیواری خانۀ خود تماشا کردند
این اولین بار نیست که فیلمهای عباس کیارستمی در ایران مجوز اکران عمومی نمیگیرند. در همین جلسه، عباس کیارستمی درباره به نمایش در نیامدن فیلمهایش در ایران گفت: "سالها است توقع اکران فیلمهایم را ندارم... اگرچه بسياري فيلم را در قالب سی دی و دی وی دی ديدهاند، اما ديدن فيلم در خلوت با فيلم ديدن جمعی و در سالن سينما تفاوت دارد
جالب این جا است که فیلم مستند پشت صحنۀ شیرین با عنوان طعم شیرین در ایران به نمایش در آمده است. در همین جلسه این مستند نیز همراه با فیلم به نمایش در آمد. در این فیلم، که روند ساخته شدن "شیرین" به نمایش درآمده، عباس کیارستمی را در حال بازی گرفتن و راهنمایی بازیگران فیلم میبینیم، کاری که از فرط سادگی در فیلمهای این کارگردان اصلاً خودش را نشان نمیدهد
در واقع، موقع تماشای فیلم های کیارستمی این طور به نظر میرسد که آن چه بازیگران از خودشان نشان می دهند واقعیت خودشان است، بدون آن که ذرهای بار دراماتیک به آن اضافه شده باشد. اما واقعیت در فیلم طعم شیرین ساخته حمیده رضوی چیز دیگری است
مهتاب کرامتی در نمایی از فیلم شیرین
کیارستمی از همه توان کارگردانی اش استفاده میکند برای این که بهترین بازیها را برای فیلمش از بازیگران زن ایران بگیرد. او پشت صحنه راحت است و برای این که این راحتی و آرامش را هم به بازیگرانش انتقال بدهد آسمان و ریسمان میبافد تا ذهن بازیگرش را از بازی مصنوعی منحرف کند
در این فیلم مستند دشواری ساختن فیلمهایی از جنس فیلمهای کیارستمی نشان داده میشود، در حالی که ظاهر کار بسیار ساده است. کیارستمی خودش این فیلم را یکی از سخت ترین تجربه های کاریش میداند، فیلمی که برای ساختنش دو سال زحمت کشیده که به گفته خودش کمترین پاداش مادی و معنوی را برایش داشته است
کیارستمی خودش دربارۀ دشواری ساخت شیرین در این جلسه گفت: "خوشبختانه فيلم پشت صحنه شيرين روی پرده رفت و شما از روند ساخت فيلم مطلع شديد. فکر میکنم این فیلم به بخشی از سوالها هم پاسخ داد. ساخت شيرين کار سادهای نبود، از بس که فيلم ساده به نظر می رسید
شیرین فیلمی است درباره تماشا کردن یا در واقع گوش سپردن به داستان زندگی "خسر و شیرین". گروهی از بازیگران زن سینمای ایران مشغول تماشای داستان خسر و شیرین هستند که قرار بود در ابتدا داستان "رمئو و ژولیت" باشد، اما از آن جا که کمپانی سازندۀ این فیلم رقم بالایی را درخواست کرد، کیارستمی فیلم را کنار گذاشت و از داستان خسرو و شیرین استفاده کرد.
در فیلم شیرین تصویری از حکایت این دو دلداده نمیبینیم، ما فقط با واکنش بازیگران زن فیلم رو به رو هستیم، در حالی که دیالوگهای شخصیتهای فیلم را میشنویم. کیارستمی میگوید: "شيرين نوعی دهن كجی بود به سينمايی كه میخواهد همه چيز را نشان دهد... من دلم میخواست سينمای ناب و مطلق را در اين فيلم ببينم
سیف الله صمدیان (راست) دبیر هفتمین جشن تصویر سال، از عباس کیارستمی تشکر کرد
کیارستمی این فیلم را تجربه جدیدی در کارنامهاش میداند. از این منظر میتوان از دریچۀ دیگری هم به فیلم نگاه کرد. برای مثال، احمد طالبینژاد، منتقد فیلم که شیرین را تجربه کاملاً متفاوتی در سینمای ایران میداند، معتقد است: "در شرايطی كه مميزی فضايی فراهم نمیكند كه فيلم به صورت كامل نشان داده شود، صدا اين كار را می كند
در انتهای جلسه، سیف الله صمدیان، دبیر هفتمین جشن تصویر سال، از عباس کیارستمی تشکر کرد که با اکران فیلمش در این جشن موافقت کرده است
جشن تصویر سال از روز شنبه اول اسفند آغاز شده و تا آخر هفته ادامه خواهد داشت
در هفتمین دوره برگزاری تصویرسال آثار بیش از 1600 هنرمند در بخشهای عکس، گرافیک، کاریکاتور و فیلم به دبیرخانه ارسال شده که از این بین، تعداد 421 اثر مربوط به جشنواره فیلم تصویر در دو بخش آزاد و جوان است
در بخش جوان، از مجموع 126 فیلم، تعداد 47 فیلم و در بخش آزاد از مجموع 295 فیلم، تعداد 207 فیلم برای نمایش انتخاب شده است
قرار است هفته آینده نمایشگاهی از عکسهای منتخب در رقابتهای این جشن نیز در خانه هنرمندان به نمایش در بیاید
Subscribe to:
Posts (Atom)